آذین کیانی راد؛ علی اصغر بانوئی؛ پریسا مهاجری؛ سمیه شاه حسینی
چکیده
با توجه به اهمیت جهانیشدن اقتصاد و ظهور نظریههای نوین تجارت بینالملل، نقش کالاهای واسطهای در فرآیندهای تولید و زنجیرههای ارزش جهانی میان کشورهای مختلف منابعمحور و غیر منابعمحور اهمیت بالایی در حسابهای اقتصادی کشورها دارد. پژوهش حاضر در راستای برجسته کردن این نقش در سنجش سهم کشورها از تجارت بینالملل انجام شده است. ...
بیشتر
با توجه به اهمیت جهانیشدن اقتصاد و ظهور نظریههای نوین تجارت بینالملل، نقش کالاهای واسطهای در فرآیندهای تولید و زنجیرههای ارزش جهانی میان کشورهای مختلف منابعمحور و غیر منابعمحور اهمیت بالایی در حسابهای اقتصادی کشورها دارد. پژوهش حاضر در راستای برجسته کردن این نقش در سنجش سهم کشورها از تجارت بینالملل انجام شده است. هدف مقاله نخست، تحلیل رابطه بین ارزشافزوده داخلی (DVA) در صادرات ناخالص و تخصصگرایی عمودی (VS) میان 45 کشور و دوم، مقایسه روش های سنتی و نوین اندازهگیری سهم کشورها از تجارت بینالملل است. دادههای مورد استفاده شامل جداول داده-ستانده 43 کشور برای سال 2014 و داده های ایران و سنگاپور به ترتیب برای سالهای 2016 و 2015 است. یافتهها نشان میدهند که رایطه معکوس میان سهم DVA/TGE و VS/TGE همچون مطالعات گذشته برقرار است. همچنین روش نوین، با در نظر گرفتن جداگانه محتوای داخلی و خارجی در صادرات ناخالص، به جهت لحاظ نمودن کالاهای واسطهای و در نظر گرفتن ارزش افزوده تولید تصویر دقیقتری از وضعیت تجاری کشورها ارائه میدهند. در کشورهای منابعمحور، سهم DVA بیشتر و سهم VS کمتر از میانگین است، اما این الگو در کشورهای غیر منابعمحور دیده نمیشود. کشور ایران، با سهم DVA و VS به ترتیب با 94/0 در صدر و 06/0 در قعر 45 کشور جهان قرار دارد که نشان دهنده پیوند کم با زنجیره ارزش جهانی و اتکا به فعالیتهای بالادستی است.
صادق محیط؛ کوثر یوسفی؛ سلمان فرج نیا؛ حسین عباسی نژاد
چکیده
در این پژوهش، شوکهای بازار کار ایران با استفاده از دادههای فصلی سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱ و با روش محدودیت علامتی بیزین در قالب یک مدل SVAR به شوکهای عرضه و تقاضا تقکیک شده است. در ادامه، اثر سیاستهای پولی بر روی هر کدام از شوکها در کل اقتصاد و بخشهای مختلف آن به تفکیک صنعت، خدمات و کشاورزی تخمین زده شده است. همچنین، از متغیر نرخ ارز ...
بیشتر
در این پژوهش، شوکهای بازار کار ایران با استفاده از دادههای فصلی سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱ و با روش محدودیت علامتی بیزین در قالب یک مدل SVAR به شوکهای عرضه و تقاضا تقکیک شده است. در ادامه، اثر سیاستهای پولی بر روی هر کدام از شوکها در کل اقتصاد و بخشهای مختلف آن به تفکیک صنعت، خدمات و کشاورزی تخمین زده شده است. همچنین، از متغیر نرخ ارز حقیقی به عنوان متغیر کنترلی استفاده شده است. نتایج حاکی از اثرات متفاوت شوکهای سیاستهای پولی در هر دو سمت عرضه و تقاضا است. افزایش عرضه پول در بخش صنعت بر تقاضای نیروی کار اثر مثبت داشته و در بخش کشاورزی و خدمات دارای اثر منفی است. نتایج حاکی از اثرگذاری بیشتر مسیر کاهش نرخ بهره بر افزایش اشتغال در بنگاههای صنعتی در مقایسه با سایر بخشها است. در مقابل، اثر تورمی در بخش کشاورزی و خدمات در سمت تقاضای نیروی کار غالب است. در سمت عرضه نیروی کار نیز تأثیر منفی شوک پولی در بخش کشاورزی بر خلاف سایر بخشها مشاهده شد که ناشی از پایین بودن دستمزدها در این بخش است. این امر حاکی از عدم انگیزه افراد به افزایش ساعت کاری و تمایل آنها به تغییر شغل در صورت وقوع یک شوک تورمی است.
مریم محمدی؛ مصطفی کریم زاده؛ احمد سیفی؛ کیومرث حیدری
چکیده
در دهههای اخیر، تجارت برق به یکی از اجزای کلیدی بازار جهانی انرژی تبدیل شده است. ایران با ظرفیت بالای تولید برق و موقعیت ژئوپلیتیکی مهم در خاورمیانه، پتانسیل تبدیل شدن به بازیگری محوری در شبکه تبادلات برق منطقهای و فرامنطقهای را دارد. این مقاله مدلی ریاضی برای بهینهسازی تبادلات برق ایران ارائه میدهد که موازنه میان صادرات ...
بیشتر
در دهههای اخیر، تجارت برق به یکی از اجزای کلیدی بازار جهانی انرژی تبدیل شده است. ایران با ظرفیت بالای تولید برق و موقعیت ژئوپلیتیکی مهم در خاورمیانه، پتانسیل تبدیل شدن به بازیگری محوری در شبکه تبادلات برق منطقهای و فرامنطقهای را دارد. این مقاله مدلی ریاضی برای بهینهسازی تبادلات برق ایران ارائه میدهد که موازنه میان صادرات مستقیم برق و صادرات غیرمستقیم از طریق کالاهای برقبر مانند فولاد و سیمان را تحلیل میکند. مدل ارائهشده، تقاضا و عرضه برق و تأثیر تبدیل برق به کالاهای جایگزین را در نظر گرفته و متغیرهای کلیدی مانند ظرفیت تولید، واردات و صادرات را بهگونهای مدلسازی کرده است که به سیاستگذاران در تصمیمگیریهای استراتژیک کمک کند. نتایج نشان میدهد، افزایش منطقی ظرفیت تولید برق (۱۰ تا ۱۵ درصد) سودآوری و رقابتپذیری تجارت برق ایران را بهبود میبخشد، اما افزایش بیش از این حد ممکن است بازده سرمایه را کاهش دهد. فولاد بهعنوان کالایی با پتانسیل بالای صادرات و سیمان بهعنوان گزینهای سودآور در کوتاهمدت شناسایی شدهاند. همچنین، شرایط کنونی، افزایش چانهزنی سیاسی و تجاری به تنهایی نمیتواند سودآوری تجارت برق را افزایش دهد، مگر در ترکیب با اصلاح ساختار عرضه و بهینهسازی ترکیب صادرات.
سید محمد میثم میرفندرسکی؛ علیمراد شریفی؛ شهرام معینی
چکیده
سیاستهای مالی و پولی تودهگرا و غیرمسولانه رهبران و دولتهای پوپولیستی هر چند در کوتاهمدت تودهها را راضی و آرام میکند؛ اما در بلندمدت عوارض و هزینههای غیرقابل جبرانی را بر بدنه اقتصادهای کشورهای در حال توسعه تحمیل کرده است. تورم شتابان و افسارگسیخته پیامد بارز حکمرانی رهبران پوپولیستی در دهههای اخیر به ویژه در کشورهای ...
بیشتر
سیاستهای مالی و پولی تودهگرا و غیرمسولانه رهبران و دولتهای پوپولیستی هر چند در کوتاهمدت تودهها را راضی و آرام میکند؛ اما در بلندمدت عوارض و هزینههای غیرقابل جبرانی را بر بدنه اقتصادهای کشورهای در حال توسعه تحمیل کرده است. تورم شتابان و افسارگسیخته پیامد بارز حکمرانی رهبران پوپولیستی در دهههای اخیر به ویژه در کشورهای آمریکای لاتین بوده است. در این پژوهش به تحلیل اثر سیاستهای پوپولیستی بر نرخ تورم در 21 دوره از حکمرانی رهبران پوپولیستی در 11 کشور در حال توسعه به روش دادههای تابلویی پرداخته شده است. بدین ترتیب از سه مدل برای دولتهای راستگرا، چپگرا و کل نمونه تحقیق طی دوره 0991-3202 برای بررسی فرضیه تحقیق استفاده شده است. نتایج برآورد مدلها نشان میدهد که ضرایب پوپولیستی، برای هر سه مدل، علامتی مطابق با انتظار (مثبت) و معنادار دارد. همچنین این ضرایب برای دولتهای چپگرا مقداری بزرگتر را نسبت به دولتهای راستگرا نشان میدهد که گویای اثر مخربتر سیاستهای پوپولیستی در دولتهای چپگرا است.
فاطمه ایزدی یزدان آبادی؛ طاهره آشتیانی
چکیده
گردشگری یکی از بزرگترین فعالیتهای اقتصادی جهان با سهم قابلتوجهی در اشتغال و تولید ناخالص داخلی کشورهاست که در دهههای اخیر مورد توجه سیاستگذاران قرار گرفته است. طبق گزارشهای جهانی، در سال ۲۰۱۹ این صنعت بهطور مستقیم و غیرمستقیم بیش از ۱۰ درصد مشاغل دنیا را پشتیبانی کرده است. ایران با تنوع اقلیمی و میراث فرهنگی-تاریخی غنی، ...
بیشتر
گردشگری یکی از بزرگترین فعالیتهای اقتصادی جهان با سهم قابلتوجهی در اشتغال و تولید ناخالص داخلی کشورهاست که در دهههای اخیر مورد توجه سیاستگذاران قرار گرفته است. طبق گزارشهای جهانی، در سال ۲۰۱۹ این صنعت بهطور مستقیم و غیرمستقیم بیش از ۱۰ درصد مشاغل دنیا را پشتیبانی کرده است. ایران با تنوع اقلیمی و میراث فرهنگی-تاریخی غنی، ظرفیت بالایی برای بهرهبرداری از منافع گردشگری دارد، اما توسعه گردشگری ورودی در کشور تحت تأثیر عوامل مختلفی است که شناسایی آنها میتواند به سیاستگذاری مؤثر کمک کند. این مطالعه با استفاده از مدل جاذبه و دادههای تابلویی، عوامل اقتصادی و غیراقتصادی مؤثر بر جذب گردشگران خارجی به ایران در بازه زمانی ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۰ را بررسی میکند. متغیرهای کلیدی شامل تولید ناخالص داخلی سرانه، تراکم جمعیت، فاصله جغرافیایی، آلودگی نسبی، نرخ ارز، و اشتراکات زبانی و مذهبی است. نتایج نشان میدهد تولید ناخالص سرانه، تراکم جمعیت، نرخ ارز و مذهب مشترک با اطمینان ۹۹ درصد و زبان مشترک با اطمینان ۹۰ درصد اثر مثبت معناداری بر جذب گردشگر دارند. فاصله جغرافیایی نیز با اطمینان ۹۹ درصد اثری منفی دارد؛ یعنی با افزایش فاصله، تمایل گردشگران به سفر کاهش مییابد. این نتایج با تئوری جاذبه گردشگری همخوان است. بنابراین، تمرکز بر کشورهای همسایه با اشتراکات فرهنگی-مذهبی بیشتر و فاصله کمتر، و نیز توسعه گردشگری زیارتی، میتواند راهبردی مؤثر باشد. در مجموع، ترکیبی از عوامل اقتصادی و غیراقتصادی، الگوی تقاضای گردشگری ورودی به ایران را شکل میدهد و بر مبنای آن، پیشنهادهای سیاستی برای توسعه پایدار ارائه شده است.
رامین خوچیانی؛ یونس نادمی؛ رضا معبودی
چکیده
هوش مصنوعی در سالهای اخیر به یکی از مهمترین پیشرانهای تغییرات اقتصادی و اجتماعی در جهان تبدیل شده است، اما نگرانیهایی نیز درباره پیامدهای اجتماعی و اقتصادی این فناوری، بهویژه در حوزه توزیع درآمد و نابرابری، مطرح شده است. به طوری که ممکن است نقش دوگانهای ایفا کند؛ از یک سو، استفاده از هوش مصنوعی میتواند منجر به افزایش بهرهوری ...
بیشتر
هوش مصنوعی در سالهای اخیر به یکی از مهمترین پیشرانهای تغییرات اقتصادی و اجتماعی در جهان تبدیل شده است، اما نگرانیهایی نیز درباره پیامدهای اجتماعی و اقتصادی این فناوری، بهویژه در حوزه توزیع درآمد و نابرابری، مطرح شده است. به طوری که ممکن است نقش دوگانهای ایفا کند؛ از یک سو، استفاده از هوش مصنوعی میتواند منجر به افزایش بهرهوری و خلق فرصتهای شغلی جدید شود، اما از سوی دیگر، ممکن است این فناوری به دلیل ماهیت سرمایهبر و نیاز به مهارتهای خاص، درآمدهای حاصل از آن را به گروههای خاصی محدود کرده و موجب تشدید نابرابری شود. هدف از این پژوهش، بررسی اثر سرمایهگذاری در هوش مصنوعی بر نابرابری درآمدی در کشورهای پیشرو در این حوزه است. این پژوهش با استفاده از تحلیل پانل کوانتایل برای 20 کشور پیشرو در سرمایهگذاری هوش مصنوعی طی سالهای 2017 تا 2023 را بررسی کرده است. نتایج نشان داد اثر این سرمایهگذاری ناهمگن و مرحلهای است؛ بهطوریکه در مراحل اولیه نفوذ فناوری گروههای پردرآمد سود بیشتری میبرند و نابرابری افزایش مییابد، اما با گسترش استفاده از هوش مصنوعی در بنگاههای کوچکتر و بخش خدمات، این روند معکوس شده و نابرابری کاهش مییابد. نتایج نشان میدهد برای بهرهگیری از ظرفیتهای هوش مصنوعی در جهت کاهش نابرابری سیاستهای مکملی همچون مهارتآموزی گسترده، توسعه بهداشت عمومی، حمایت از بنگاههای کوچک و تنظیم شفاف مالکیت دادهها و رقابت در بازار نیاز است تا فناوری به رشد فراگیر و پایدار منجر شود.