زینب آیینی؛ محمود متوسلی؛ کمال سخدری؛ علی مبینی دهکردی
چکیده
تبیین تغییر، همواره یکی از بزرگترین چالشهای علوم اجتماعی بوده است. شومپیتر با تمرکز خاص بر تغییر اقتصادی، ناولتی را عامل کلیدی تغییرات بنیادین و بهتبع آن توسعه اقتصادی میدانست. اما نقطه آغازین برای درک پدیده ناول و بهتبع آن فرآیند، شرایط و مقدمات آن، شناخت بنیان معرفتشناسی متناسب با این پدیده است. بر همین اساس در این مقاله ...
بیشتر
تبیین تغییر، همواره یکی از بزرگترین چالشهای علوم اجتماعی بوده است. شومپیتر با تمرکز خاص بر تغییر اقتصادی، ناولتی را عامل کلیدی تغییرات بنیادین و بهتبع آن توسعه اقتصادی میدانست. اما نقطه آغازین برای درک پدیده ناول و بهتبع آن فرآیند، شرایط و مقدمات آن، شناخت بنیان معرفتشناسی متناسب با این پدیده است. بر همین اساس در این مقاله ابتدا مفروضات حاکم بر پدیده ناول و ناولتی تصریح خواهد شد. سپس ضمن مقایسه سه رویکرد تبیین پدیدههای کارآفرینانه در ادبیات نئوکلاسیک، نئواتریش و ذهنیتگرایی رادیکال، بنیان معرفتشناختی متناسب کارآفرینی مبتنی بر ناولتی تبیین خواهد شد. برای درک بهتر از ذهنیتگرایی رادیکال بهمثابه بنیان معرفتشناسی ناولتی، 5 فرض بنیادین آن «انتخاب مبتنی بر تخیل»، «برنامههای مبتنی بر تجربیات گذشته و انتظارات آینده»، «ناهمگونی و عدم تعادل»، «استعاره جهان بهمثابه کالیدوسکوپ» و «خلق نظم» به بحث گذارده میشوند. در پایان دلالتهای این مفروضات برای پژوهشهای آتی قلمرو اقتصاد وکارآفرینی تصریح میشوند.
محمود متوسلی؛ زینب آیینی؛ ژیلا ترابی
چکیده
امروزه کارآفرینی یکی از عوامل مهم در توسعه اقتصادی کشورها بشمار میآید. در این میان تلاش برای هدایت کنشهای کارآفرینانه در مسیرهای مولد و بهرهور از اهمیت ویژهای برخوردار است. تئوری کارآفرینی مولد و غیرمولد بامول به نقش محیط نهادی در هدایت فعالیتهای کارآفرینانه در مسیرهای مولد، غیرمولد و یا حتی مخرب اشاره دارد. یافتن ابزارهایی ...
بیشتر
امروزه کارآفرینی یکی از عوامل مهم در توسعه اقتصادی کشورها بشمار میآید. در این میان تلاش برای هدایت کنشهای کارآفرینانه در مسیرهای مولد و بهرهور از اهمیت ویژهای برخوردار است. تئوری کارآفرینی مولد و غیرمولد بامول به نقش محیط نهادی در هدایت فعالیتهای کارآفرینانه در مسیرهای مولد، غیرمولد و یا حتی مخرب اشاره دارد. یافتن ابزارهایی برای تاثیرگذاری بر محیط نهادی و تنظیمی جامعه در راستای شکلگیری نهادهای حامی کارآفرینی مولد، ضرورت دارد. هر چند پژوهشهای متعددی تئوری بامول را مورد توجه قرار دادهاند، اما کمتر پژوهشی یافت میشود که راهکاری برای شکلگیری نهادهای تنظیمی و قانونی در راستای توسعه کارآفرینی مولد، ارائه کند. این پژوهش با پیشنهاد یک تئوری تلفیقی برگرفته از تئوری بامول و کنش جمعی کامونز- بهعنوان رویهای قانونساز- در تلاش است که زمینهساز این مهم باشد. این تئوری تلفیقی به اهمیت نقش توأمان کنش جمعی دولت و فعالان حوزه کارآفرینی در شکلگیری نهادهای تنظیمی و قانونی مؤثر برکارآفرینی مولد اشاره دارد و معتقد است، نظم شکلگرفته بر پایه چنین کنش جمعی، میتواند در شکلگیری و توسعه اقتصادی مولد ثمربخش باشد.