نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری علوم اقتصادی دانشگاه مازندران

2 استادیار دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی

چکیده

ادبیات نظری مربوط به تمرکززدایی مالی، چندین کانال را برای اثرگذاری این سیاست بر رشد اقتصادی، شناسایی کرده است. در برخی از ادبیات بر تأثیر مثبت تمرکززدایی مالی بر رشد اقتصادی تأکید شده است و در بعضی دیگر، کاهش رشد اقتصادی به دنبال اجرای تمرکززدایی مالی، مدنظر قرار گرفته است. با توجه به این ابهام نظری، مطالعات متعددی در چند دهه اخیر تلاش کرده‌اند تا اثر تمرکززدایی مالی بر رشد اقتصادی را به‌صورت تجربی بررسی نمایند. نتایج این تحقیقات ناهماهنگ و حتی در برخی موارد متناقض است. برای بررسی و نتیجه‌گیری از این نتایج ناهمگن، این مطالعه از رویکرد متاآنالیز چند سطحی استفاده می‌نماید. برای این منظور پس از بررسی محتوا و نتایج مطالعات تجربی حوزه مربوطه و غربالگری آن‌ها بر اساس پروتکل متاآنالیز، 23 مطالعه بین کشوری شامل 506 رگرسیون برای ورود به تحلیل انتخاب شدند و مطالعاتی که ناقض پروتکل بودند، حذف گردیدند. نتیجه ترکیب و برآیندگیری مطالعات منفرد نشان می‌دهد که با کنترل کردن تورش انتشار و متغیرهای تعدیل‌کننده، تمرکززدایی مالی تأثیر مثبت و کوچک بر رشد اقتصادی دارد. علاوه بر این، نتایج این مطالعه مشخص نمود که شاخص‌های مورد استفاده برای اندازه‌گیری تمرکززدایی مالی و رشد اقتصادی، دوره زمانی، نمونه کشورهای مورد بررسی و وجود یا عدم وجود متغیرهایی مانند سرمایه انسانی، سرمایه فیزیکی، نرخ سرمایه‌گذاری، سرمایه‌گذاری خارجی، درآمد مالیاتی، آموزش، نرخ بیکاری، ثبات سیاسی، رشد جمعیت، نرخ شهرنشینی و اندازه بخش عمومی در مدل‌های رگرسیونی موجود در مطالعات منفرد، برای توضیح ناهمگنی در یافته‌های مطالعات منفرد مؤثر است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات