نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
- علی مزیکی 1
- سلاله توسلی 2
- میترا باباپور 2
- میثم مظاهری 3
- آناهیتا حسینی 4
- مینا جاوید 3
- سهند قاری زاده 5
1 استادیار دانشکده اقتصاددانشگاه علامه طباطبائی
2 دانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی
3 کارشناسی ارشد مهندسی صنایع- سیستمهای اقتصادی و اجتماعی، موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی
4 کارشناسی اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی
5 کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی
چکیده
در سالهای اخیر، اهمیت توجه به رویکرد قابلیتی در محاسبه فقر در مطالعات مختلفی مورد توجه قرار گرفته است. اما یک مانع بزرگ برای دستیابی به شاخصهای فقر چند بعدی چون آلکایر- فوستر کسری داده از لحاظ نشانگر است. در این مطالعه با پیشنهاد روش «تولید تکراری و تصادفی داده» با استفاده از مقادیر کلان نشانگرهای غایب به این چالش در ایران پرداخته و یک فاصله اطمینان برای شاخص چندبعدی فقر آلکایر و فوستر را مطابق با استاندارد تعریف شده بینالمللی آن محاسبه کردیم. نتایج این مطالعه چندوجهی میباشد: نخست اینکه با تجزیه فقر چندبعدی به سه بُعد سلامت، آموزش و استاندارد زندگی نشان میدهیم که در طول این سالها، سهم محرومیت آموزشی در فقر شدید در کشور همواره در حال افزایش بوده و در بُعد آموزش نیز سهم نشانگر «سالهای تحصیل» به نسبت «حضور در مدرسه» در تمامی استانها در طول زمان افزایش یافته و میتواند تاثیرگذارترین نشانگر در فقر چندبعدی شناخته شود. در نهایت با بررسی خصوصیات خانوارهای فقیر میتوان اشاره کرد که خانوارهای دارای فقر شدید به مرور مسنتر، کوچکتر و کمسوادتر شدهاند. لذا به این نتیجه میرسیم که مساله فقر شدید در ایران به شکلی درآمده است که برنامههای فقرزدایی در قالب یارانه به کل جامعه دیگر مفید نبوده و توصیه میشود برای برخورد با مساله فقر شدید، بهبود هدفگیری، و از بین بردن محرومیتهای آموزشی در برنامه کار قرار گیرد.
کلیدواژهها