رضا زمانی؛ مسعود مجیدی
چکیده
مدیریت بدهیها به عنوان یکی از ابعاد مهم سیاست مالی در کشورهای دنیاست و با توجه به حساسیت بدهیها و امکان شکلگیری بحران بدهی یا تاثیرات منفی آن بر رشد اقتصادی به صورت مداوم در دستور کار سیاستگذاریهای اقتصادی قرار میگیرد. با توجه به اینکه بدهی بخش عمومی هم میتواند تاثیر مثبت بر رشد اقتصادی بگذارد و هم میتواند عامل تهدید ...
بیشتر
مدیریت بدهیها به عنوان یکی از ابعاد مهم سیاست مالی در کشورهای دنیاست و با توجه به حساسیت بدهیها و امکان شکلگیری بحران بدهی یا تاثیرات منفی آن بر رشد اقتصادی به صورت مداوم در دستور کار سیاستگذاریهای اقتصادی قرار میگیرد. با توجه به اینکه بدهی بخش عمومی هم میتواند تاثیر مثبت بر رشد اقتصادی بگذارد و هم میتواند عامل تهدید برای بحران مالی و بحران بدهیها شود باید به گونهای درست و از طریق قواعد مناسب، مدیریت شود. در این پژوهش ضمن بررسی روشهای تحلیل حساسیت و پایداری بدهی، تجربه ایران در مدیریت بدهیها در برنامههای توسعه اول تا ششم بعد از انقلاب اسلامی (1357) ارائه شده است و مبتنی بر شرایط بدهیهای ایران در آستانه برنامه هفتم توسعه، سیاست مناسب برای مدیریت بدهی و کنترل آن ارائه شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که ایران در برنامه هفتم توسعه میتواند قاعده مبتنی بر بدهی را که در بند «ت» ماده 8 برنامه ششم توسعه بود، اصلاح و تمدید کند. این اصلاحیه در این مقاله ارائه شده است. همچنین لازم است که در راستای مدیریت بهتر بدهیها، دولت جدولی از شاخصهای مرتبط با بدهیهای دولت (سهم بدهیهای کوتاهمدت، تغییرات بدهیهای کوتاهمدت، خالص بدهیهای دولت) را به صورت سالیانه به مجلس شورای اسلامی ارائه دهد که به عنوان یک تبصره جدید به این ماده اضافه شده است.
رضا زمانی؛ سپیده محسن پوریان
چکیده
هدف این پژوهش، استفاده از روش پیمایش هزینههای بودجه خانوار برای برآورد فرار مالیاتی اصناف خوداشتغال در ایران است. از میان اصناف خوداشتغال، صنف دندانپزشکان به عنوان نمونه انتخاب شده است و با توجه به محدودیتهای موجود در سطح اطلاعات در دسترس مبنای محاسبه پیمایش هزینههای بودجه خانوار کشور در سال 1395 انتخاب شده است. در مرحله ...
بیشتر
هدف این پژوهش، استفاده از روش پیمایش هزینههای بودجه خانوار برای برآورد فرار مالیاتی اصناف خوداشتغال در ایران است. از میان اصناف خوداشتغال، صنف دندانپزشکان به عنوان نمونه انتخاب شده است و با توجه به محدودیتهای موجود در سطح اطلاعات در دسترس مبنای محاسبه پیمایش هزینههای بودجه خانوار کشور در سال 1395 انتخاب شده است. در مرحله نخست درآمد کل جامعه دندانپزشکان از طریق پیمایش هزینههای بودجه خانوار محاسبه شده، سپس با توجه به میزان درآمد به دست آمده میزان مالیات قابل پرداخت، مبتنی بر قانون، محاسبه شده و در آخر به منظور شناسایی میزان فرار مالیاتی، مقدار مالیات قابل پرداخت به دست آمده با مالیات پرداخت شده توسط دندانپزشکان که از دادههای سازمان مالیاتی کل کشور به دست آمده، مورد مقایسه قرار گرفته است. به دلیل اینکه برای سال 1395 دو عدد متفاوت برای تعداد دندانپزشکان توسط منابع متفاوت معتبر ارائه شده، میزان فرار مالیاتی در دو سناریو تعریف شده است. در سناریوی اول به عنوان سناریوی حداقلی، تعداد دندانپزشکان 20405 نفر و سناریوی دوم به عنوان سناریوی حداکثری، تعداد دندانپزشکان 26361 نفر در نظر گرفته شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد در هر دو سناریو، همانند سایر کشورهای دنیا -از جمله آمریکا، ایتالیا، انگلستان، روسیه و یونان- اصناف خوداشتغال سطح بالایی از فرار مالیاتی برخوردار هستند و ضرورت دارد که کارایی نظام مالیاتی در کشور هم از بعد شفافسازی هزینههای دولت و هم از منظر کاهش فرار مالیاتی ارتقاء یابد.
علی اصغر سالم؛ رضا زمانی؛ نگین سادات فقیهی
چکیده
در این مطالعه به بررسی اثر متغیرهای اقتصادی-اجتماعی بر تقاضای نان با استفاده از الگوی AIDS و ریزدادهها پرداخته شده است. در این مدل از متغیرهای اقتصادی اجتماعی سن، جنس و وضعیت تاهل سرپرست خانوار، سطح تحصیلات همسر و سرپرست خانوار، بعد خانوار و وضعیت اشتغال و درآمد اعضای خانوار استفاده شد. متغیر مجازی اجرای قانون هدفمندی یارانهها ...
بیشتر
در این مطالعه به بررسی اثر متغیرهای اقتصادی-اجتماعی بر تقاضای نان با استفاده از الگوی AIDS و ریزدادهها پرداخته شده است. در این مدل از متغیرهای اقتصادی اجتماعی سن، جنس و وضعیت تاهل سرپرست خانوار، سطح تحصیلات همسر و سرپرست خانوار، بعد خانوار و وضعیت اشتغال و درآمد اعضای خانوار استفاده شد. متغیر مجازی اجرای قانون هدفمندی یارانهها نیز به منظور بررسی آثار این سیاست در این مطالعه استفاده شد. برای این منظور سیستم معادلات تقاضای تقریبا ایدهال به کار گرفته شد. این مدل با استفاده از دادههای تلفیقی و روش رگرسیونهای به ظاهر نامرتبط و بکارگیری اطلاعات بیش از 165 هزار خانوار شهری در کشور طی سالهای 1394-1386 و برای گروههای مختلف درآمدی (کم درآمد، متوسط و ثروتمند) تخمین زده شد. نتایج تحقیق نشان میدهد طی سالهای مورد بررسی، نان برای تمام گروههای درآمدی یک کالای ضروری است. کشش قیمتی تقاضای نان برای تمامی گروههای درآمدی برابر با 5/0-به دست آمد، بنابراین، برای تمامی گروههای درآمدی یک کالای کم کشش است. همچنین ضرایب مربوط به بعد خانوار، تحصیلات سرپرست و همسر سرپرست خانوار، اشتغال، تاهل سرپرست خانوار و هدفمندی یارانهها مثبت و معنیدار است. ضریب متعلق به سن سرپرست خانوار برای خانوارهای فقیر و با درآمد متوسط مثبت و معنیدار و برای خانوارهای ثروتمند بیمعنی برآورد شده است. ضریب مربوط به جنس سرپرست خانوار برای خانوارهای فقیر بیمعنی و برای خانوارهای با درآمد متوسط و ثروتمند مثبت و معنیدار به دست آمده است.