شهرام مصلی؛ علیرضا امینی؛ غلامرضا گرایی نژاد؛ علی اکبر خسروی نژاد
چکیده
بررسی تاثیر تحصیلات بر بهرهوری کل عوامل، یکی از موضوعات مهم در ادبیات اقتصاد کلان و سیاستگإاری آموزشی بوده که مورد توجه بسیاری از اقتصاددانان در سالهای اخیر بوده است. شناخت حد آستانهای اثر تحصیلات بر بهرهوری کل عوامل، موضوع مهمتری برای سیاستگذاران است. از این رو، مطالعه حاضر به بررسی رابطه غیرخطی آموزش با بهرهوری ...
بیشتر
بررسی تاثیر تحصیلات بر بهرهوری کل عوامل، یکی از موضوعات مهم در ادبیات اقتصاد کلان و سیاستگإاری آموزشی بوده که مورد توجه بسیاری از اقتصاددانان در سالهای اخیر بوده است. شناخت حد آستانهای اثر تحصیلات بر بهرهوری کل عوامل، موضوع مهمتری برای سیاستگذاران است. از این رو، مطالعه حاضر به بررسی رابطه غیرخطی آموزش با بهرهوری کل عوامل طی دوره 1397-1365 پرداخته است. برای آموزش نیز از شاخص متوسط سالهای تحصیل استفاده شده است. به این منظور و برای تعیین حد آستانهای تاثیر تحصیلات بر بهرهوری کل عوامل از الگوی رگرسیون انتقال ملایم (STR) استفاده شده است. نتایج حاصل از اجرای الگوی STR ضمن تایید فرضیه اثرگذاری غیرخطی تحصیلات بر بهرهوری کل عوامل، نشان داد که شاخص کمیت تحصیلات در یک ساختار دو رژیمی با حد آستانه 86/81 (معادل متوسط سالهای تحصیل 82/7 سال) بر بهرهوری کل عوامل اثر معناداری دارد. با توجه به اینکه اقتصاد ایران از سال 1390 از حد آستانهای عبور کرده است و افزایش کمیت تحصیلات تاثیر منفی بر بهرهوری دارد، از این رو، اولویت دادن به ارتقای سطح کیفی آموزش اولویت بیشتری نسبت به گذشته دارد.
فرشته محمدیان
چکیده
هدف مطالعه حاضر تبیین عوامل موثر بر تفاوت نرخ رشد اقتصادی کشورهای عضو اوپک و کشورهای شرق آسیا است. برای این منظور با بهکارگیری روشهای تجزیه واریانس شاپلی-اون-شوروکس و اوکساکا-بلیندر عوامل موثر بر شکاف رشد اقتصادی بین کشورهای عضو اوپک و کشورهای شرق آسیا در دوره 2018-1996 تجزیه و تحلیل شد. نتایج تجزیه شاپلی-اون-شوروکس آشکار ساخت ...
بیشتر
هدف مطالعه حاضر تبیین عوامل موثر بر تفاوت نرخ رشد اقتصادی کشورهای عضو اوپک و کشورهای شرق آسیا است. برای این منظور با بهکارگیری روشهای تجزیه واریانس شاپلی-اون-شوروکس و اوکساکا-بلیندر عوامل موثر بر شکاف رشد اقتصادی بین کشورهای عضو اوپک و کشورهای شرق آسیا در دوره 2018-1996 تجزیه و تحلیل شد. نتایج تجزیه شاپلی-اون-شوروکس آشکار ساخت که در کشورهای شرق آسیا عوامل سیاستی (مخارج دولت، تورم، حاکمیت قانون و تجارت) و سرمایه انسانی به ترتیب 31/53 و 38/31 درصد نوسانات رشد اقتصادی را توضیح میدهند. در مقابل نوسانات رشد اقتصادی در کشورهای عضو اوپک توسط عوامل سیاستی و منابع و امکانات (سرمایهگذاری و نرخ زاد و ولد) به ترتیب با سهم 72/66 و 75/17 درصدی قابل توضیح است. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه اوکساکا-بلیندر، حدود ۴۳ درصد شکاف رشد اقتصادی بین کشورهای شرق آسیا و کشورهای عضو اوپک ناشی از اجزای قابل پیشبینی (اساسا حاکمیت قانون، سرمایهگذاری و سرمایه انسانی) و ۵۷ درصد آن به دلیل اجزای غیر قابل پیشبینی (اساسا کارایی سرمایهگذاری، سرمایه انسانی، نرخ تورم و حاکمیت قانون) است. بر این اساس استفاده کارا از منابع نسبت به موجودی آنها، نقش مهمتری در تبیین تفاوت رشد اقتصادی کشورها دارد. نکته جالب در این زمینه نقش مهم متغیرهای سیاستی است. از آنجا که نه تنها متغیرهای سیاستی بلکه سایر متغیرها از جمله سرمایه انسانی، رشد جمعیت و سرمایهگذاری نیز تا حد زیادی تحت تاثیر حکمرانی هستند بنابراین جهت ترویج رشد اقتصادی در کشورهای عضو اوپک از جمله ایران توصیه میشود که فاکتورهای موثر بر حکمرانی خوب به طور جدی مورد توجه سیاستگذاران قرار گیرد.
علاءالدین ازوجی؛ عباس عصاری؛ محمدرضا واعظ مهدوی؛ غلامرضا کشاورز حداد
چکیده
رابطه سرمایه انسانی و بهره وری نیروی کار همواره از نگاه کلان مورد توجه اقتصاددانان است. توجه به رابطه این دو از منظر خرد به ویژه ابعاد مختلف سرمایه انسانی (تحصیل، سلامت و تجربه) میتواند سنجش اثر واقعیتر سرمایه انسانی بر بهرهوری نیروی کار را نشان دهد. هدف اصلی این مقاله، بررسی تاثیر ابعاد مختلف سرمایه انسانی بر ارتقای بهرهوری ...
بیشتر
رابطه سرمایه انسانی و بهره وری نیروی کار همواره از نگاه کلان مورد توجه اقتصاددانان است. توجه به رابطه این دو از منظر خرد به ویژه ابعاد مختلف سرمایه انسانی (تحصیل، سلامت و تجربه) میتواند سنجش اثر واقعیتر سرمایه انسانی بر بهرهوری نیروی کار را نشان دهد. هدف اصلی این مقاله، بررسی تاثیر ابعاد مختلف سرمایه انسانی بر ارتقای بهرهوری نیروی کار براساس ویژگیهای مختلف فردی در اقتصاد ایران است. با بهکارگیری ریزدادههای نتایج طرح آمارگیری هزینه-درآمد خانوارهای شهری (سال 1392) و با استفاده از تکنیک اقتصادسنجی رگرسیون چندک[1] (QR)، الگوی بهرهوری نیروی کار برآورد شده است. برای این منظور، میزان دریافتی(درآمد) با منشا کار نیروی کار شاغل مزد و حقوقبگیر خصوصی به عنوان نماینده تقریبی بهرهوری شاغلان برای برآورد الگو استفاده شده است. نتایج نشان میدهد در چندکهای مختلف، هر سه مولفه سرمایه انسانی بر بهرهوری شاغلان (حقوق بگیر شاغلان خصوصی)، اثر مثبت و معنیداری داشته است. در این میان، در چندکهای مختلف ضرایب شاخصهای سرمایه سلامت[2] در مقایسه با سرمایههای انسانی ناشی از آموزش و تجربه از نوسانات بیشتری برخوردار است و در چندکهای پایینتر ( )، میزان واکنش بهرهوری شاغلان به شاخصهای سلامت بیش از چندکهای بالاتر ( ) بوده است و هر نوع تکانه از ناحیه سلامت ممکن است وضعیت بهرهوری شاغلان بهخصوص در گروههای درآمدی پایینتر را بیشتر تحت تاثیر قرار دهد. این موضوع، اهمیت و جایگاه سرمایه سلامت را در نظامهای تامین اجتماعی، بیمهای، سلامت و... با نگاه به ارتقای بهرهوری افراد شاغل یادآور میشود
[1]- Quantile Regression (QR)
[2]- Health Capital
وحید مهربانی
چکیده
در حالی که نظریه سرمایه انسانی آموزش عالی را مانند سطوح پایینتر آموزش، عاملی برای افزایش توانمندی تولیدی و بهرهوری میداند، اما در مقابل، نظریه فیلتر این ارتباط را نامعتبر میداند و آن را انکار میکند. نظریه اول، آموزش را به مثابه سرمایهگذاری تلقی میکند که پیامدش ارتقای بهرهوری افراد است، اما در نقطه مقابل، نظریه دوم آموزش ...
بیشتر
در حالی که نظریه سرمایه انسانی آموزش عالی را مانند سطوح پایینتر آموزش، عاملی برای افزایش توانمندی تولیدی و بهرهوری میداند، اما در مقابل، نظریه فیلتر این ارتباط را نامعتبر میداند و آن را انکار میکند. نظریه اول، آموزش را به مثابه سرمایهگذاری تلقی میکند که پیامدش ارتقای بهرهوری افراد است، اما در نقطه مقابل، نظریه دوم آموزش عالی را بر توان تولیدی نیروی کار موثر نمیداند. تحلیل این تقابل، موضوع اصلی مقاله پیش رو را تشکیل میدهد. از آنجا که بخش صنعت مهمترین بخش هر اقتصادی است و میزان وابستگی آن به دانشآموختگان در سطح آموزش عالی بسیار زیاد است، ادعای دو نظریه رقیب با استفاده از دادههای صنایع ایران در سالهای 90-1382 به آزمون گذارده میشود. یافتهها حکایت از این دارد که افزایش نسبی شمار تحصیلکردههای دانشگاهی به افزایش بهرهوری میانجامد و این مطلب به طور خاص در مورد سه مقطع کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد مشاهده میشود، اما مقطع دکتری تخصصی چنین ارتباطی را نشان نمیدهد.
ابوالقاسم مهدوی؛ محمد امین نادریان
دوره 10، شماره 38 ، مهر 1389، ، صفحه 287-309
چکیده
بررسی رابطه علیت بین سرمایه انسانی و رشد اقتصادی در کشورهای مختلف می تواند بیانگر این موضوع باشد که آیـا سـرمایه انسانی در یک کشور به عنوان یک کالای مصرفی و بدون تأثیر بر رشد اقتصادی محسوب می شـود یـا بـه عنـوان یـک کـالای سـرمایه ای محسوب شده و دارای تأثیر معناداری بر رشد اقتصادی است . این مسئله در کشورهای دارای فراوانی منابع و بویژه ...
بیشتر
بررسی رابطه علیت بین سرمایه انسانی و رشد اقتصادی در کشورهای مختلف می تواند بیانگر این موضوع باشد که آیـا سـرمایه انسانی در یک کشور به عنوان یک کالای مصرفی و بدون تأثیر بر رشد اقتصادی محسوب می شـود یـا بـه عنـوان یـک کـالای سـرمایه ای محسوب شده و دارای تأثیر معناداری بر رشد اقتصادی است . این مسئله در کشورهای دارای فراوانی منابع و بویژه کشورهای نفـتخیـز از اهمیت بیشتری برخوردار است و مطالعات نشاندهنده وجود نگاه مصرفی به سرمایه انسانی در این کشورهاست. در این مقاله تلاش شده تا با استفاده از روش تصحیح خطای برداری به آزمون علیت گرنجری کوتاهمدت و بلندمدت بین سرمایه انسانی و رشد تولید ناخالص داخلی با نفت و بدون نفت در ایران در دوره سالهای 1340-1380پرداخته شود. نتایج نشان میدهد که یک رابطه دو طرفه بین سرمایه انسانی و رشد اقتصادی بدون نفت در کوتاهمدت و بلندمدت برقرار است و به بیان دیگر سرمایه انسانی در کوتاهمدت و بلندمدت به عنوان یک کالای سرمایهای در این بخش بوده است. این در حالی است که رابطه کوتاهمدتی بین رشد اقتصادی و سرمایه انسانی مشاهده نمیشود؛ اما این رابطه در بلندمدت به صورت دوطرفه برقرار است. به بیان دیگر سرمایه انسانی برای کل اقتصاد در کوتاهمدت کالایی مصرفی و در بلندمدت به کالایی سرمایهای تبدیل میشود.