محمود متوسلی؛ فرشاد مومنی؛ رزیتا لاجوردی؛ محمد مجید رنجبر
چکیده
سالها از زمان بهکارگیری سازوکار برنامهریزی در فرآیند توسعه ایران میگذرد. با این وجود، ایران همچنان در رسیدن به این هدف ناکام مانده است. بررسی سطوح مختلف تصمیمگیری در کشور از دو مجرای عدم توجه به عنصر هدفمندی به معنای نبود درک صحیح و درخور از مفهوم برنامهریزی در توسعه و همچنین نادیده گرفتن عنصر عقلانیت به معنای توجه نکردن ...
بیشتر
سالها از زمان بهکارگیری سازوکار برنامهریزی در فرآیند توسعه ایران میگذرد. با این وجود، ایران همچنان در رسیدن به این هدف ناکام مانده است. بررسی سطوح مختلف تصمیمگیری در کشور از دو مجرای عدم توجه به عنصر هدفمندی به معنای نبود درک صحیح و درخور از مفهوم برنامهریزی در توسعه و همچنین نادیده گرفتن عنصر عقلانیت به معنای توجه نکردن به ماهیت انسان، شیوه تفکر او و هویت جمعی تصمیمات و اقدامات او، نشان میدهد این دو عامل از جمله دلایلی هستند که منجر به عجین شدن ساختار برنامهریزی ایران با دورهای توسعه نیافتگی شدهاند. در این مطالعه، براساس مبانی نظری تقسیمبندی گولت از عقلانیت و با تعیین دو شاخص هماهنگی و الزام در اجرای برنامهها، تعامل میان عقلانیت گروههای برنامهریز در کشور را بررسی کردهایم. سپس با ارائه مصادیقی از تجربه تصمیمگیری در ایران، عقلانیت مسلط بر نظام برنامهریزی کشور را شناسایی کردیم. یافتههای این پژوهش نشان میدهند اولویتهای تصمیمگیری در ایران بیش از آنکه حاصل تعاملی کارآمد میان عقلانیتها باشد، برآمده از تعاملی تحویلگرایانه بوده و در سطوح گوناگون تصمیمگیری این عقلانیت سیاسی بوده که بر اقدامات صورت گرفته تسلط داشته است.