در عرصه علم اقتصاد همواره شاهد هماوردی میان دو سنت فکری مهم، یعنی اقتصاد نئوکلاسیک و اقتصاد نهادگرا بودهایم. این جدال فکری در سطوح مختلفی صورت گرفته است. از بنیادیترین سطوح، یعنی مبانی هستیشناختی و معرفتشناختی گرفته تا سطوحی همچون دلالتهای سیاستی. این مقاله قصد دارد به برخی از ابعاد و چالشهای به وجود آمده در این چالشهای ...
بیشتر
در عرصه علم اقتصاد همواره شاهد هماوردی میان دو سنت فکری مهم، یعنی اقتصاد نئوکلاسیک و اقتصاد نهادگرا بودهایم. این جدال فکری در سطوح مختلفی صورت گرفته است. از بنیادیترین سطوح، یعنی مبانی هستیشناختی و معرفتشناختی گرفته تا سطوحی همچون دلالتهای سیاستی. این مقاله قصد دارد به برخی از ابعاد و چالشهای به وجود آمده در این چالشهای فکری بپردازد. یکی از اتهامات مهم نئوکلاسیکها در برابر نهادگرایی قدیم آن است که این سنت فکری فاقد نظریه است. این اتهام از آن جهت طرح میشود که اقتصاد مرسوم تلاش دارد خود را علمی و نهادگرایی قدیم را غیرعلمی معرفی کند. سوال اساسی آن است که واقعاً علم چیست؟ چه چیزی را میتوان علم دانست؟ آیا میتوان اقتصاد نئوکلاسیک را علم دانست و اقتصاد نهادگرا را نه؟ اینها از جمله مقولاتی هستند که در این مقاله به آنها پرداخته میشود. در این مقاله نشان داده خواهد شد که برخلاف ادعای نئوکلاسیکها، نهادگرایی قدیم دارای یک هسته مهم از نظریات اقتصادی است و اتهام فاقد نظریه بودن هرگز زیبنده این پارادایم نیست. البته برای این منظور باید از دامنه تنگ نئوکلاسیکها در خصوص نظریه فراتر برویم. علاوه بر این، در این مقاله به اتهامات و چالشهای مهم دیگری همچون واقعگرایی، دقت و وسعت نظریه و انسجام پارادیمها که این سنتهای فکری در برابر هم مطرح ساختهاند، میپردازیم و نشان خواهیم داد که در برخی از حوزهها، همچون درک از واقعیت و واقعگرایی، تفاوت این دو مکتب فکری، ماهوی است. .
این مقاله به بررسی اثر متقابل سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI)[1] و جریان تجاری در ایران در طول دوره 2006-1973 میلادی میپردازد. تحلیل مذکور در چارچوب یک الگوی اقتصادسنجی همراه با سیستم معادلاتی شامل دو معادله مجزا انجام میشود. نتایج حاصل از برآورد الگوها مبین این نکته است که در ایران جریان تجاری و سرمایهگذاری مستقیم خارجی دارای ارتباط ...
بیشتر
این مقاله به بررسی اثر متقابل سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI)[1] و جریان تجاری در ایران در طول دوره 2006-1973 میلادی میپردازد. تحلیل مذکور در چارچوب یک الگوی اقتصادسنجی همراه با سیستم معادلاتی شامل دو معادله مجزا انجام میشود. نتایج حاصل از برآورد الگوها مبین این نکته است که در ایران جریان تجاری و سرمایهگذاری مستقیم خارجی دارای ارتباط مستقیم و معنیداری بر روی یکدیگر هستند؛ یعنی نه تنها سرمایهگذاری مستقیم خارجی منجر به کاهش حجم تجارت بینالمللی در ایران نشده است؛ بلکه موجب افزایش جریان تجاری این کشور با سایر کشورهای جهان نیز شده است. همچنین افزایش جریان تجاری در ایران منجر به افزایش سرمایهگذاری مستقیم خارجی شده که بیانگر وجود رابطه مکملی بین این دو متغیر است. علاوه بر تجارت، تولید ناخالص داخلی ، جمعیت ، نرخ ارز و تورم نیز از جمله عواملی هستند که دارای اثر معنیداری بر جذب سرمایهگذاری خارجی ایران بوده اند. [1]. Foreign Direct Investment (FDI)
مطالعه حاضر به بررسی دلایل تغییر ساختار در اندیشه توزیع درآمد از توزیع تابعی درآمد یعنی توزیع درآمد بین عرضه کنندگان عوامل تولید به «توزیع مقداری درآمد»؛ یعنی توزیع درآمد بین افراد یا خانوارها که نیازمند گذشت زمانی بیش از یک قرن بوده است، میپردازد. طی یک قرن گذشته، در تحول اندیشه توزیع از تابعی به شخصی، برخی عوامل، نقش تسهیلکنندگی ...
بیشتر
مطالعه حاضر به بررسی دلایل تغییر ساختار در اندیشه توزیع درآمد از توزیع تابعی درآمد یعنی توزیع درآمد بین عرضه کنندگان عوامل تولید به «توزیع مقداری درآمد»؛ یعنی توزیع درآمد بین افراد یا خانوارها که نیازمند گذشت زمانی بیش از یک قرن بوده است، میپردازد. طی یک قرن گذشته، در تحول اندیشه توزیع از تابعی به شخصی، برخی عوامل، نقش تسهیلکنندگی و برخی دیگر نیز نقش بازدارندگی داشتهاند. در این مطالعه هفت عامل تسهیل کننده؛ شامل نیاز دولتهای رفاه، کاستیهای نظریه توزیع تابعی، بهبود امکانات سخت افزاری و نرم افزاری تحلیل درآمد و هزینه، نظریه رشد و نابرابری کوزنتز، نظریه انتخاب فردی فریدمن، نظریه سرمایه انسانی بکر و توزیع عادلانه رالز و دو عامل بازدارنده؛ شامل جایگاه توزیع تابعی در اندیشه نئوکلاسیک و مکتب کمبریج و ابهام در تعریف کاربردی از عدالت توزیعی برشمرده شدهاند. گذار نظریههای توزیعی در بستر نظریههای اقتصاد کلان و اقتصاد خرد میتواند فصلی از فرایند تکامل علم اقتصاد در این زمینه طی یک قرن گذشته باشد.