علیمراد شریفی؛ رحمان خوش اخلاق؛ محمداسماعیل همدانی گلشن؛ زینالعابدین صادقی
دوره 9، شماره 34 ، مهر 1388، ، صفحه 265-287
چکیده
امروزه یکی از مشکلات صنعت برق و بویژه بازارهای لحظهای برق، تأمین انرژی الکتریکی مورد نیاز در طی دوره پیک است. به روش سنتی حل این مشکل، احداث نیروگاههای جدید و افزایش ظرفیت تولید انرژی الکتریکی است. راه حل اقتصادی دیگر مدیریت سمت تقاضا[1] از طریق مدیریت بار میباشد. روشهای متفاوتی برای مدیریت بار از بعد فنی، همانند کنترل مستقیم وجود ...
بیشتر
امروزه یکی از مشکلات صنعت برق و بویژه بازارهای لحظهای برق، تأمین انرژی الکتریکی مورد نیاز در طی دوره پیک است. به روش سنتی حل این مشکل، احداث نیروگاههای جدید و افزایش ظرفیت تولید انرژی الکتریکی است. راه حل اقتصادی دیگر مدیریت سمت تقاضا[1] از طریق مدیریت بار میباشد. روشهای متفاوتی برای مدیریت بار از بعد فنی، همانند کنترل مستقیم وجود دارد؛ اما از بعد اقتصادی (از طریق ایجاد انگیزه قیمتی و غیر قیمتی) میتوان مدیریت بار را اجرا کرد، یکی از روشهای اقتصادی مدیریت بار که ریشه در نظریات بخش عمومی دارد روش خود جیرهبندی[2] است. روش تحقیق این مقاله از نوع توصیفی مبتنی بر روش تحلیل محتوا است و سعی میشود ضمن معرفی این روش به عنوان یک روش کارآمد با بررسی مقالات بنیادی سیر تکامل این مدل در اقتصاد طی سه دهه اخیر ارائه شود. بر اساس یافتهها، مطالعه ادبیات اقتصادی موجود در این زمینه را میتوان به دو دوره 1978 تا 1990 (دوره معرفی مدل خود جیرهبندی) و دوره 1990 تاکنون (توسعه و کاربرد مدل) تقسیم کرد. [1]. Demand Site Management(D.S.M) [2]. Self-Rationing
عباس عرب مازار؛ علیاکبر باجلان
دوره 8، شماره 30 ، مهر 1387، ، صفحه 41-69
چکیده
این مقاله به محاسبه نرخهای بهینه مالیات بر کالاهای مختلف با در نظر گرفتن دو معیار کارایی و عدالت اجتماعی میپردازد. برای محاسبه نرخهای بهینه مالیات از قاعده رمزی در دنیای چند نفره و تابع رفاه اجتماعی برگسون- ساموئلسون استفاده میشود. در محاسبة نرخهای بهینه مالیات نیاز به کششهای قیمتی کالاهای مختلف میباشد. این کششها از نتایج ...
بیشتر
این مقاله به محاسبه نرخهای بهینه مالیات بر کالاهای مختلف با در نظر گرفتن دو معیار کارایی و عدالت اجتماعی میپردازد. برای محاسبه نرخهای بهینه مالیات از قاعده رمزی در دنیای چند نفره و تابع رفاه اجتماعی برگسون- ساموئلسون استفاده میشود. در محاسبة نرخهای بهینه مالیات نیاز به کششهای قیمتی کالاهای مختلف میباشد. این کششها از نتایج تخمین سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل بدست میآید. تخمین سیستم تقاضای مذکور بر اساس دادههای بودجه خانوارهای شهری ایران برای دوره 1372 الی 1384و به روش داده های تابلویی، انجام میشود. تضاد بین کارایی اقتصادی و عدالت اجتماعی با وارد کردن پارامتری به عنوان نرخ گریز از نابرابری اجتماعی در تابع رفاه اجتماعی، مورد بررسی قرار میگیرد. نرخهای بهینة مالیات تحت فروض مختلفی از نرخ گریز از نابرابری اجتماعی و با حل دستگاه معادلات غیر خطی و به روش لاگرانژ حاصل میشوند. نتایج تحقیق نشان میدهد که در سطح پارامتر گریز از نابرابری اجتماعی صفر که فقط جنبه کارایی مالیاتهای غیرمستقیم مد نظر است و به اهداف عدالت اجتماعی توجهی نمی شود، نرخهای بهینه مالیات بر کالاهای مختلف تقریباً یکسان هستند؛ ولی در سطوح دیگر، نرخ گریز از نابرابری اجتماعی که اهداف عدالت اجتماعی مالیاتهای غیر مستقیم در نظر گرفته میشود، نرخهای بهینه غیریکسان هستند. با افزایش این پارامتر، پراکندگی نرخها بیشتر میشود؛ بدین معنی که نرخ مالیات بر کالاهایی که سهم عمدهای از مخارج دهکهای پایین را تشکیل میدهند، کاهش مییابد و نرخ مالیات بر سایر کالاها نیز افزایش پیدا میکند. همچنین با افزایش پارامتر گریز از نابرابری اجتماعی، هزینه نهایی رفاه اجتماعی کاهش مییابد.