در این مقاله با استفاده از سه تکنیک تصمیمگیری چند شاخصه تاپسیس، تخصیص خطی و تاکسونومی به سنجش و ارزیابی عملکرد مالی شرکتهای سازنده قطعات خودرو پرداخته میشود. به همین منظور، 21 شرکت فعال در این زمینه در نظر گرفته شده و نسبتهای مالی آنها طی یک دوره 5 ساله (1386-1382) برای فرایند ارزیابی استفاده شده است. در ابتدا، به منظور تعیین وزن ...
بیشتر
در این مقاله با استفاده از سه تکنیک تصمیمگیری چند شاخصه تاپسیس، تخصیص خطی و تاکسونومی به سنجش و ارزیابی عملکرد مالی شرکتهای سازنده قطعات خودرو پرداخته میشود. به همین منظور، 21 شرکت فعال در این زمینه در نظر گرفته شده و نسبتهای مالی آنها طی یک دوره 5 ساله (1386-1382) برای فرایند ارزیابی استفاده شده است. در ابتدا، به منظور تعیین وزن اهمیت نسبتهای مالی از روش آنتروپی شانون و پس از آن، به منظور دستیابی به یک ارزیابی جامع مالی و تعیین موقعیت هر یک از شرکتها، از روش تاپسیس تخصیص خطی و تاکسونومی استفاده گردیده است. نتایج حاصل از روش وزن دهی آنتروپی نشان میدهد که نسبتهای «نرخ بازده سرمایهگذاری»، «حاشیه سود عملیاتی» و «نسبت جاری»، به ترتیب، با اوزان 259/0، 137/0 و 08/0 بالاترین وزن را در مجموعه نسبتهای مالی داشتهاند. ضمناً با توجه به این که رتبههای حاصله برای شرکتها از طریق این سه روش هماهنگی کاملی با هم نداشتند، لذا برای بررسی اعتبار نتایج این روش ها، همبستگی نتایج هر یک از آنها با رتبه شرکتها بر اساس «نرخ بازده سرمایهگذاری» محاسبه گردید و معلوم شد که درابتدا، روش تاپسیس وسپس، تاکسونومی با عملکرد واقعی شرکتها انطباق بیشتری دارند. نتیجه روش تاپسیس نشان میدهد که شرکتهای «لنت ترمز»«چرخشگر»و «ریختهگری ایران» از بهترین عملکرد مالی در مقایسه با سایر شرکتهای تحت مطالعه برخوردار بودهاند. دانستن این نوع اطلاعات جامع برای سهامدارانی که قصد سرمایهگذاری در این شرکتها را دارند از اهمیت بسزایی برخوردار است.