دانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X124520120621The Analysis of Elimination of Subsidy on Residential Water Demand Case study: The City of Tehranتحلیل اثرات یارانه بر تقاضای آب خانگی شهر تهران126948FAعباسعلیابونوریعضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد و حسابداری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزیاکرممهرعلیکارشناس ارشد علوم اقتصادیJournal Article20150427In this study, in order to analysis the effects of subsidy on residential water demand, the long- term residential water function for the city of Tehran is estimated. All data are in the form of quarterly time series for the period covering the Iranian years 1379 to 1387. Independent variables include average water price, average household expenditure, consumer price index, total water price, subsidy, average rainfall and average temperature. The results denote that the decrease or elimination of water subsidy decreases the water demand in household section. Moreover, among all variables which affect water demand, subsidy has proportionately a greater effect on water consumption. Minimum households’ water consumption in Tehran is 170 liters per day and the greatest excess in residential water consumption takes place in summers and autumns.<strong>در این مطالعه به منظور تحلیل اثرات یارانه بر تقاضای آب خانگی ،تابع تقاضای بلندمدت آب خانگی در شهر تهران برآورد میشود. دادهها به صورت سری زمانی فصلی است و دوره زمانی 1387-1379 را دربر میگیرد. متغیرهای توضیحی عبارتاند از: قیمت متوسط آب، متوسط هزینه خانوار، شاخص کالاها و خدمات مصرفی، قیمت تمامشده آب، یارانه، میزان بارندگی و میانگین درجه حرارت. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که کاهش یا حذف یارانه آب، تقاضای آب را در بخش خانگی کاهش میدهد. همچنین از بین متغیرهای مؤثر بر تقاضای آب، متغیر یارانه به طور نسبی بیش از سایر متغیرها بر مصرف آب تأثیر دارد. حداقل مصرف آب خانگی شهروندان تهرانی 170 لیتر در روز بوده</strong><strong>است و بیشترین اضافه مصرف آب خانگی در فصل تابستان و پاییز صورت میگیرد.</strong>دانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X124520120621Survey of Fiscal sustainability in Iranبررسی پایداری مالی در ایران2754949FAزهراافشاریاستاد، عضو هیأت علمی دانشگاه الزهراشمس اللهشیرین بخشاستادیار، عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرامریمبهشتیکارشناس عالی توسعه محصولات بانک اقتصاد نوینJournal Article20150427An oil-producing country face fiscal challenges arising from the fact that oil revenue is exhaustible, volatile, and uncertain and largely originates from abroad. The dependence of government revenue on oil proceeds which are unpredictable significantly complicates fiscal management policy in short and long run. Sustainability generally, concerns current and expected future policies. If governments do not expect current and future policies to lead to an intertemporal budget constraint, then the fiscal process would be unsustainable.
This paper has empirically examined the sustainability of fiscal policy in Iran and provides a theoretical framework for analyzing of the sustainability of fiscal policy based on the government intertemporal budget constraint. Co integration and multi co integration methodologies such as Engle-Granger and Johansen-Josilios as well as Barro’s (1979, 1986) Tax-Smoothing Model were used to evaluate fiscal budgeting processes in Iran. It was found that the fiscal budgeting process in Iran is not sustainable and the Iranian fiscal policy, as far as oil and gas income is concerned, is not a fully responsible policy. In addition the evidence in this research shows that the government spending and revenues in Iran are independent.<strong>کشورهای تولیدهکننده نفت با چالشهای فزاینده مالی مواجه هستند، زیرا درآمدهای نفتی پایانپذیر، نوسانی و نامطمئن هستند و از تحولات بیرونی اقتصاد سرچشمه میگیرند. اتکای درآمدهای دولت به درآمدهای نفتی که غیرقابل پیشبینی است، مدیریت مالی را در این کشورها در کوتاهمدت و بلندمدت پیچیده تر میسازد.</strong>
<strong>پایداری مالی بهطور کلی با سیاست های جاری و آتی دولت ها در ارتباط است. سیاست مالی پایدار، سیاستی است که میتواند در بلندمدت ادامه داشته باشد، بدون اینکه نیاز چندانی به مداخله در الگوهای درآمد و مخارج دولت وجود داشته باشد. </strong>
<strong>این مقاله به آزمون تجربی سیاست مالی در ایران میپردازد و یک چهارچوب نظری برای تحلیل پایداری سیاست مالی براساس محدودیت بین دورهای بودجه فراهم میکند. متدولوژی (روششناسی) همجمعی و همجمعی چندگانه مانند انگل- گرنجر و جوهانسن- جوسیلیوس، همچنین مدل هموارسازی مالیاتی بارو برای ارزیابی سیاست مالی در ایران به کار گرفته شده است. </strong>
<strong>نتایج این تحقیق حاکی از آن است که فرآیند مالی در ایران پایدار نیست و دولتمردان ایران از انرژی و منبع خدادادی نفت در جهت حذف کسری بودجه و بدهیهای دولت استفاده مطلوب نکردهاند. همچنین نتایج این تحقیق نشان میدهد که درآمدها و مخارج دولت مستقل از هم هستند و ادامه سیاستهای مالی کنونی دولت نمیتواند پایداری بلندمدت مالی را برای کشور به ارمغان آورد.</strong>دانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X124520120621Site selection of private banks branches in Tehran's twenty two areas (A case study of Parsian Bank)مکان یابی شعب بانک های خصوصی در سطح مناطق بیست و دوگانه شهرداری تهران (مطالعه موردی، بانک پارسیان)5574950FAعادلبرجیسیاندانشجوی دکترای علوم اقتصادی، دانشگاه بوعلی سینای همدانسعیدعابدین درکوشعضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20150427In this research, we try to specify the establishment location of private banks’ branches at the whole 22 areas of Tehran. We rank areas by using effective financial variables on bank services demand. For reaching this goal, we used Logit regression and numerical Taxonomi in a linear manner, and then by evaluating these two methods, we selected the best areas to establishing branches.<strong>در این تحقیق برای تعیین مکان تأسیس شعب بانکهای خصوصی در سطح مناطق بیستودوگانه تهران</strong>[1]<strong> اقدام به رتبهبندی مناطق با استفاده از متغیرهای اقتصادی تأثیرگذار بر تقاضای خدمات بانکی شده است. برای نیل به این منظور از دو روش رگرسیون لاجیت و تاکسونومی عددی به صورت موازی استفاده شده، سپس با قیاس نتایج این دو روش، بهترین مناطق برای تأسیس شعب بانک تعیین شده است. </strong>
<br clear="all" />
[1] - در شهر تهران 22 منطقه شهرداری وجود دارد که از مناطق شمال به جنوب بهوسیله عدد نامگذاری شدهاند، البته مناطق 21 و 22 که مناطق جدیدتری هستند، در غرب تهران قرار گرفتهاند.دانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X124520120621Determinants of Financial Structure of Iranian Companies Listed in Tehran Stock Exchange: A Structural Equation Modeling Approachبررسی عوامل مؤثر بر ساختار مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری7598951FAامیدپورحیدریدانشیار بخش حسابداری دانشگاه شهید باهنرکرماننسرینیوسف زادهکارشناس ارشد حسابداری دانشگاه شهید باهنرکرمانJournal Article20150427This paper applies the structure equation modeling approach to investigate the determinants of financial structure of Iranian companies listed in Tehran Stock Exchange. In addition, this study tries to unravel the financial structure determinants relative impact. The period of this research is start from 1379 to end of 1386. This study uses a MIMIC model of structure equation modeling to examine the financial structure determinants. We examine the effect of seven firm factors, which are growth, collateral value of assets, profitability, volatility, firm size, and industry classification on the latent financial structure. With the financial structure measured simultaneously by the ratios of short-term debt, and long-term debt to the market value of equity, our results show that collateral value is the most important in financial structure determinaion, followed in order by, firm size, profitability, growth, volatility, and Industry classification. Moreover, we find that short-term debt is the most important proxy for financial structure.<strong>این تحقیق عوامل مؤثر بر ساختار مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را با استفاده از رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری مورد بررسی قرار میدهد. این مطالعه سعی دارد اهمیت نسبی هر یک از عوامل مؤثر بر ساختار مالی را مشخص کند. دوره زمانی تحقیق از ابتدای سال 1379 تا پایان سال 1386 است. در این مطالعه، از مدل شاخصهای چندگانه- علل چندگانه</strong><strong>که در واقع، حالت خاصی از مدلسازی معادلات ساختاری است، برای بررسی عوامل مؤثر بر ساختار مالی استفاده شده و تأثیر عوامل شرکتی شامل رشد، ارزش وثیقهای داراییها، سودآوری، نوسانپذیری سود، اندازه شرکت و نوع صنعت بر سازه پنهان ساختار مالی مورد بررسی قرار گرفت. ساختار مالی بهطور همزمان، با دو نسبت بدهیهای کوتاهمدت و بدهیهای بلندمدت به ارزش بازار حقوق صاحبان سهام مورد اندازهگیری قرار گرفته است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که ارزش وثیقهای داراییها مهمترین عامل تعیینکننده ساختار مالی شرکتها است. دیگر عوامل تعیینکننده ساختار مالی به ترتیب اهمیت شامل اندازه شرکت، سودآوری، رشد، نوسانپذیری سود و نوع صنعت است. همچین نتایج این مطالعه حاکی از آن بوده که نسبت بدهیهای کوتاهمدت به ارزش بازار حقوق صاحبان سهام مهمترین شاخص معرف ساختار مالی شرکت است.</strong>دانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X124520120621Risk spillover effect of US dollar exchange rate on oil pricesاثر سرریز ریسک دلار ایالات متحده آمریکا بر قیمت نفت99121952FAعلیرضاشکیباییدانشیار دانشکده اقتصاد دانشگاه باهنر کرمانعبادتیموریکارشناس ارشد علوم اقتصادی دانشگاه باهنر کرمانJournal Article20150427The US dollar is frequently used as the invoicing currency of international crude oil trading. Hence, the fluctuation and risk in US dollar exchange rate is believed to underlie the volatility of crude oil price and especially risk transmission to its market. When the prospect of the US dollar is not considered promising, a large amount of money will flow to the oil market, thus oil price will be driven up. As a result, some new investment and speculation opportunities can be derived for traders. For existence such relationship, controlling and monitoring the financial risk between these two markets is necessary. This paper applied new risk management tool, VaR methodology, and Granger causality test in risk to examine the risk spillover effect in both crude oil market and US dollar exchange market. Results show that, from the perspective of market risk, interaction between crude oil market and US dollar exchange rate does not seem strong. So the effect of extreme risk spillover between two markets proves quite limited.<strong>غالباً از دلار ایالات متحده آمریکا در معاملات بینالمللی نفت خام بهعنوان پول صدور صورت حساب استفاده میشود. بنابراین، این باور وجود دارد که وقوع نوسان و ریسک در بازار دلار آمریکا، زمینهای برای نوسان قیمت در بازار نفت و بهویژه انتقال ریسک به این بازار است. زمانی که چشمانداز بازار دلار ایالات متحده آمریکا امیدبخش به نظر نرسد، حجم زیادی پول روانه بازارهای نفت میشود، بنابراین، قیمت نفت افزایش مییابد. در نتیجه بعضی فرصتهای سرمایهگذاری و سفتهبازی برای تاجرانی که واسطه بین بازار نفت و بازار دلار آمریکا هستند، میتواند بهوجود آید. وجود چنین رابطهای بین این دو بازار، ضرورت کنترل و نظارت ریسک مالی بین این دو بازار را ایجاب میکند. این مقاله از روش نوین در مدیریت ریسک، یعنی روش (</strong><strong>VaR</strong><strong>) و آزمون علیت گرنجر در ریسک برای آزمون اثر سرریز ریسک بین بازار نفت خام و بازار دلار آمریکا استفاده میکند. نتایج نشان میدهند که از منظر ریسک بازار، فعل و انفعال بین بازار نفت خام و بازار دلار ایالات متحده آمریکا قوی نیست. براساس این، اثر سرریز ریسک بین دو بازار کاملاً محدود است.</strong>دانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X124520120621Estimating Non Acceleration Inflation Rate of Unemployment (NAIRU): Using Different Filters in Iranبرآورد نرخ بیکاری همراه با تورم ناشتابان (نایرو): کاربرد فیلترهای مختلف در اقتصاد ایران123141953FAاحمدجعفری صمیمیاستاد گروه افتصاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد فیروزکوهمهدیادیب پورمدرس اقتصاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد فیروزکوهسارانظرعلیزادهدانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد- دانشگاه آزاد واحد فیروزکوهJournal Article20150427NAIRU plays an important role in guiding monetary policy to control inflation and unemployment. The purpose of this paper is to estimate the so-called “Non- Accelerating Inflation Rate of Unemployment” (NAIRU) in Iran. In this paper, different filters such as Kalman, Hodrick-Perescott and Band-Pass have been used during 1348-1388 (1969-2009). Also, The NAIRU estimations under the above different filters were compared to the actual rate of unemployment. Our findings indicate that the Kalman filter is more consistent with the performance of the Iranian economy. The average NAIRU estimated under Kalman filter was about %10.8 during the period. Using suitable monetary policy can reduce the so-called unemployment gap measuring the deviation between NAIRU and the actual unemployment rate.<strong>نایرو، بهعنوان هدایتکننده سیاستهای پولی در کنترل تورم و بیکاری نقش مهمی دارد. هدف مقاله حاضر برآورد نرخ بیکاری در شرایط تورم ناشتابان در اقتصاد ایران است. برای این منظور از فیلترهای مختلف مانند کالمن، هدریک-پرسکات و باند-پس برای دوره زمانی 1388- 1348 استفاده شده است. نتایج برآورد با نرخ واقعی بیکاری مقایسه شده است که نشان میدهد فیلتر کالمن، با واقعیات اقتصاد ایران همخوانی بیشتری دارد. متوسط نایرو برآورد شده با فیلتر کالمن در دوره مورد بررسی، حدود 8/10 درصد است. کنترل حجم پول و اعلام درست سیاستها میتواند شکاف بیکاری (انحراف بیکاری از نایرو) را کاهش دهد و اقتصاد را به شرایطی دور از فشارهای تورمی برساند.</strong>دانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X124520120621Poverty traps in natural resource based economy: case of Iranتلههای فقر در اقتصاد متکی به منابع طبیعی ایران143171954FAحسینراغفراستادیار داشگاه الزهراءحمیدکردبچهاستادیار دانشگاه علوم اقتصادیمرضیهپاک نیتکارشناس ارشد اقتصاد دانشگاه الزهراJournal Article20150427Poverty traps as vicious circles preserve people‘s poverty and undermine the poor effort to overcome their own misery. This paper presents an empirical test for a subclass of poverty traps hypotheses. This test is based on the production function to generate multiple equilibrium, while must be present in the region between the equilibrium. Therefore, increasing returns should be strongest when the economy is transiting between steady state than when it is at or near in one of those steady states. We implement this idea by estimating the degree of increasing returns during growth accelerations and growth transitions for a panel of developing and developed economies using World Bank Industrial data. Results of this study show that economies of scale occur where there is collapse in growth. Nevertheless, there are no criteria to distinguish transitory ranges from non-transitory ones. Although, this assumption confirmed economies of scale in industry result in poverty traps.به فرآیندهای خودتقویت کنندهای که به تداوم فقر منجر میشوند، تلههای فقر[1] میگویند. در متون تحقیقی توسعه اقتصادی، وجود تلههای فقر در یک کشور از طریق روشهای مختلفی قابل آزمون است. از جمله این روشها، مدل سرریزهای مثبت است که براساس آن، با تخمین تابع تولید کل وجود تعادلهای چندگانه و سپس، تلههای فقر مورد ارزیابی قرار میگیرند. وجود بازدهیهای فزاینده در بخش صنعت به دلیل عدم استفاده از ظرفیتهای کامل تولید، نشانه وجود تلههای فقر است. این تحقیق به تخمین تابع تولید با دو معیار سرانه کارگر و سرانه جمعیتی برای یک مجموعه از دادههای ترکیبی 20 کشور، از جمله ایران میپردازد.
نتایج پژوهش حاکی از آن است که ایران در دوره مورد بررسی توانسته است به لطف سرمایههای طبیعی رشد قابل توجهی در تولید ناخالص داخلی داشته باشد که این امر به گریز از تلههای فقر منجر شده است. آنچه در مورد کشورهای درحال توسعه و از جمله ایران مشاهده میشود، وجود ظرفیتهای خالی در تولید بوده، که نشانهای از تلههای فقر است. براساس این، اگر کشورها از تمام ظرفیتهای موجود در تولید بهره بگیرند، میتوانند به طور قابل ملاحظهای از شکل گیری تلههای فقر ممانعت کنند.
<br clear="all" />
[1] - Poverty Trapsدانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X124520120621Analysis of Financial Markets Depth on Effeciency of Banking Industry (Iran in Campration of MENA Countries)بررسی تأثیر تعمیق بازارهای مالی بر کارایی صنعت بانکداری (ایران در مقایسه با کشورهای MENA)173200955FAسعیدعیسی زادهعضو هیأت علمی و استادیار دانشگاه بوعلی سینای همدان0000-0003-0712-747xزینبشاعریکارشناس ارشد دانشگاه بوعلی سینای همدانJournal Article20150427This paper examines empirically the depth of financial development in the IRAN banking industry and it's comprision with MENA banking system during 1995 -2008 by applying Panel Data method. The study measures the cost efficiency of these banks using the stochastic frontier approach (SFA). The result shows that banks in MENA area, on average, could save 20 percent of their total costs if they were operating efficiently. We use a two- stage regression method to investigate the impact of depth of financial development on bank efficiency. The findings show that, the depth of financial development of the banking industry has increased the efficiency of banking system during the period of study. <strong>تعمیق یا توسعه مالی یکی از پیششرطهای رشد و توسعه اقتصادی کشورها به شمار میرود. بررسیها نشان میدهند، کشورهایی که بخش مالی آنها از عمق کمتری برخوردار است، منابع مالی در آنها به صورت کارا بین نیازها تخصیص نمییابد. مقاله حاضر ابتدا کارایی را برای نظام بانکی کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا و سپس ایران را در مقایسه با آنها، در دوره زمانی 2008-1995 با استفاده از روش پارامتری آماری(</strong><strong>SFA</strong><strong> )<strong>[1]</strong> و فرم خطی- لگاریتمی تابع هزینه مرزی تصادفی برآوردکرده است. سپس تأثیر یکی از شاخصهای توسعه مالی بر کارایی نظام بانکی این کشورها را با استفاده از دادههای چهارچوب تابلویی<strong>[2]</strong>(پانل دیتا) مورد بررسی قرار داده است. نتایج این مطالعه براساس روش تابع مرزی تصادفی نشان میدهد، میزان ناکارایی نظام بانکی کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا حدود 20 درصد است که ایران در مقایسه با این کشورها از ناکارایی 28 درصدی برخوردار است. همچنین نتایج بررسی تأثیر عمق مالی بر کارایی نشاندهنده تأثیر مثبت این متغیر بر میزان کارایی هزینه است. در واقع، افزایش عمق بازارهای مالی در کشورها موجب کاهش در هزینههای نظام بانکی و به دنبال آن، موجب افزایش کارایی نظام بانکی خواهد شد.</strong><br /> <br clear="all" /><br /> <br /> [1]- Stochastic Frontier Analysis<br /> <br /> <br /> [2]- Panel Dataدانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X124520120621Asymmetric Effects of Oil Income Growth on Inflation in Iran: VECM Approachاثرات نامتقارن رشد درآمدهای نفتی بر تورم در ایران با استفاده از روش VECM201226956FAاکبرکمیجانیاستاد دانشکده اقتصاد دانشگاه تهرانسید محمد هادیسبحانیاندانشجوی دوره دکترای دانشگاه تهرانسعیدبیاتدانشجوی دوره دکترای دانشگاه تهرانJournal Article20150427Because of much dependence to oil revenues, Oil price fluctuations have much affect on Iranian economy. Since government possess a great deal of oil revenues and those financial government expenditure, then identifying manner and stringency of affecting shocks arise from oil revenue growth on inflation is very important. Subject of this paper is “Asymmetric effects of oil revenue growth on inflation in Iranian economy applying VECM method”. Our results indicate that both positive and negative shocks arise from oil revenue growth are inflationary.<strong>به دلیل وابستگی زیاد به درآمدهای نفتی، نوسانات قیمت نفت اثر زیادی بر اقتصاد ایران دارد. به دلیل اینکه بخش عمده درآمدهای نفتی در اختیار دولت قرار دارد و هزینه های جاری و عمرانی دولت را شکل میدهد، بنابراین، شناخت نحوه و شدت اثرگذاری شوکهای ناشی از رشد درآمدهای نفتی بر تورم برای سیاست</strong><strong></strong><strong>گذاری اقتصادی از اهمیت بالایی برخوردار است. مطالعه حاضر به بررسی اثرات نامتقارن رشد درآمدهای نفتی بر تورم در ایران با استفاده از روش </strong><strong>VECM</strong><strong> میپردازد. به این منظور از داده های اقتصادی ایران در دوره 1350 تا 1387 استفاده شده است. نتایج بهدست آمده نشان می</strong><strong></strong><strong>دهد که هر دوی شوکهای مثبت و منفی ناشی از رشد درآمدهای نفتی تورمزا هستند. </strong>دانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X124520120621Estimation of Labour Demand Function of Industry Sector in Iranian Economy during 1353-1387تخمین تابع تقاضای نیروی کار در بخش صنعت طی سالهای 1387-1358227242957FAمحمدمولاییعضو هیأت علمی دانشگاه بوعلی سینا، گروه اقتصادمدیحهآشتیانیدانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه بوعلی سینا، گروه اقتصادJournal Article20150427The amount of industrial employment is very important in economic studies and it is one of industrial development indexes. There are various factors that effect on demand of labour in industry sector. These factors interest the employers have more or less demand for workers. Thus, the study of these factors in form of labour demand function in industry sector is very important. In this article, the labour demand function in industry sector is estimated during 1358-87 and the important degrees of these factors are studied in both static and dynamic models. The results of research show the demand for labour has a negative relation with the wage of labours, but it has a positive relation with the value added, capital stock and the labour productivity. Thus, regarding the importance of the above factors in economic policies, increase in demand for labour is very necessary.<strong>میزان اشتغال در بخش صنعت در مباحث اقتصادی اهمیت زیادی دارد، به طوری که درصد کارگران و متخصصان صنعتی یکی از شاخص های توسعه صنعتی به شمار میآید. عوامل متعددی در تقاضا برای نیروی کار در بخش صنعت مؤثر است و کارفرمایان را ترغیب به افزایش یا کاهش تعداد کارگران میکند. بنابراین، شناسایی این عوامل در مدل تابع تقاضای نیروی کار در بخش صنعت حایز اهمیت است. در این مقاله، به دنبال تخمین تابع تقاضای نیروی کار در بخش صنعت طی سال های 1387-1358 و بررسی درجه اهمیت عوامل مؤثر بر آن در دو الگوی ایستا و پویا هستیم. نتایج تحقیق حاکی از آن است که در کوتاهمدت و بلندمدت تقاضا برای نیروی کار رابطه معکوس با دستمزد نیروی کار و رابطه مستقیم با ارزش افزوده، موجودی سرمایه و بهرهوری نیروی کار دارد. ازاینرو، لحاظ درجه اهمیت عوامل یادشده در سیاستگذاری های کلان اقتصادی، به منظور گسترش تقاضا برای نیروی کار ضروری به نظر میرسد.</strong>