دانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X197320190622Comparative Analysis of Strategies for Energy Intensity Reduction in Iran (Dynamic System of Energy Price-Energy Supply-Economic Growth Approach)تحلیل مقایسهای استراتژیهای کاهش شدت انرژی در ایران (رهیافت سیستم پویای قیمت انرژی-عرضه انرژی- رشد اقتصادی)1451076210.22054/joer.2019.10762FAعبدالرسولقاسمیدانشیار دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائیعاطفهتکلیفاستادیار دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائیتیمورمحمدیدانشیار دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائیفرشتهمحمدیاندانشجوی دکتری اقتصاد نفت و گاز دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائی0000-0002-9680-530XJournal Article20180723This study is an attempt to present and numerically simulate a dynamic system of energy price-energy supply-economic growth to perform a comparative analysis of strategies for energy intensity reduction in Iran. To achieve this purpose, a nonlinear differential equation system is designed and the data for total domestic energy production, non-oil GDP and energy price index during period 1992-2014 are used to estimate the parameters of system by means of whale optimization algorithm. In the next stage, four strategies (exploration of new energy sources and imports, moving towards a self-regulatory market, industrial restructuring, and adoption of new energy production and price policies) are addressed based on aforementioned system. The results indicate that the first three strategies will stabilize the energy market, but the fourth strategy will only drive the system into a cyclical shock state. The effects of different individual and combined strategies on energy intensity are also investigated. The results show that under a reasonable control power, these strategies can reduce energy intensity, but an unplanned increase in control power leads to reverse results. As for the energy intensity stabilization under these strategies, the lowest energy intensity is achieved by the third strategy and the lowest time to stabilize energy intensity is under the second strategy. It should be noted that the comprehensive strategy (combination of the first three strategies) outperforms individual strategies both in energy intensity stabilization and energy intensity reduction. Accordingly, implementation of a comprehensive strategy or any of the individual strategies with reasonable control power rather that unconsidered and strict application of a specific strategy, is the best choice for reduction of the national energy intensity in Iran.<em>هدف اصلی این مقاله ارائه و شبیهسازی عددی سیستم پویای قیمت انرژی- عرضه انرژی- رشد اقتصادی ایران به منظور تحلیل مقایسهای استراتژیهای کاهش شدت انرژی است. در این راستا، یک سیستم معادلات دیفرانسیل غیرخطی طراحی و با بهکارگیری دادههای کل تولید داخلی انرژی، تولید ناخالص داخلی بدون نفت و شاخص قیمت انرژی طی دوره </em><em>۹۳-۱۳۷۱</em><em>، پارامترهای سیستم با استفاده از الگوریتم بهینهسازی نهنگ برآورد شدند. سپس براساس سیستم مورد اشاره چهار استراتژی (اکتشاف و توسعه انرژیهای نو و افزایش واردات انرژی، حرکت به سمت بازار خود تعدیلشونده، تغییر ساختار صنعتی و اتخاذ سیاستهای تولید و قیمت انرژی) بررسی شد. نتایج نشان میدهد که سه استراتژی نخست، بازار انرژی را تثبیت میکنند، اما استراتژی چهارم به قرار گرفتن سیستم در حالت شوک سیکلی منجر خواهد شد. در این مقاله اثرات قدرت کنترلهای مختلف تحت استراتژیهای انفرادی و ترکیبی بر شدت انرژی نیز بررسی شد. نتایج نشان میدهد که تحت یک قدرت کنترل منطقی، استراتژیها شدت انرژی را کاهش میدهند، اما افزایش نسنجیده قدرت کنترل، نتیجه معکوس خواهد داد. در رابطه با وضعیت به ثبات رسیدن شدت انرژی تحت این استراتژیها، کمترین شدت انرژی توسط استراتژی سوم و کمترین زمان به ثبات رسیدن شدت انرژی تحت استراتژی دوم حاصل میشود. نکته مهم اینکه -هم از نظر ثبات و هم از نظر کاهش شدت انرژی- بهکارگیری استراتژی جامع (ترکیب سه استراتژی) بهتر از استراتژیهای انفرادی است. بنابراین، توصیه میشود جهت کاهش شدت انرژی کشور بجای بهکارگیری سختگیرانه و نسنجیده یک استراتژی از استراتژیهای جامع یا استراتژیهای انفرادی با قدرت کنترلهای معقول استفاده شود.</em>دانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X197320190622Estimation of Quality Elasticity for Different Types of Meat in Food Basket of Iranian Householdsبرآورد کششهای کیفی تقاضا برای انواع گوشت در سبد غذایی خانوارهای ایرانی47741076310.22054/joer.2019.10763FAهانیهصفامنشدانشجوی دکتری، گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و مدیریت، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامیغلامرضاکشاورز حداددانشیار،گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و مدیریت، دانشگاه صنعتی شریفخسروپیرائیدانشیارگروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و مدیریت، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامیهاشمزارعگروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و مدیریت، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامیJournal Article20180904In consumption demand studies, we can consider that choice of quality is affected by consumption decisions (whether to consume or not). The term “quality” refers to any subjective factor that motivates consumers to pay for a good more than its substitutes. Any change in a consumption explanatory variable has two effects: 1) the probability of consuming the good and 2) considerations of quality. The aim of this paper is to examine the effect of factors such as demographics and socio-economic factors on choice of quality in meat consumption including livestock and aggregated meat (livestock, poultry and aquatic). Furthermore, we estimate quality elasticities using cross-sectional survey data for year 2014 among Iranian rural and urban households. The paper applies Heckman two-step method to estimate unknown parameters of participation and consumption equation. Our findings show that the most important variable affecting the choice of meat quality for consumption is household income. In this study, the quality elasticity of income in meat consumption is positive in all samples and there are other variables (gender, age and education of household breadwinner) which have significant effect on quality choice in meat consumption.<em>در مطالعات تقاضای مصرفی یک کالا میتوان فرآیندهایی را ملاحظه کرد که انتخاب و توجه به کیفیت کالا از تصمیمگیری برای مصرف یا عدم مصرف آن پیروی میکند. چنانچه متغیر توضیحی که در هر دو مرحله از فرآیند تصمیمگیری مشترک است، تغییر کند، دو اثر را نشان میدهد؛ نخست، احتمال اینکه آیا کالا مصرف بشود و دوم در صورت مصرف شدن به مساله کیفیت کالا توجه شود. اصطلاح کیفیت اشاره به هر عامل ذهنی دارد که مصرف</em><em></em><em>کننده را ترغیب میکند تا با صرف کردن مقداری پول برای آن کالا نسبت به جانشین</em><em></em><em>هایش، آن را به دست آورد. هدف مطالعه حاضر بررسی میزان اثرگذاری عوامل جمعیتشناختی و اجتماعی-اقتصادی بر انتخاب کیفیت گوشت دام و گوشت به صورت همفزون</em><em></em><em>شده (دام، طیور و آبزیان) و همچنین برآورد کشش کیفیت مرتبط با این عوامل برای داده</em><em></em><em>های مقطعی بودجه خانوارهای شهری و روستایی ایران در سال 1393 است. رویکرد هکمن دومرحلهای (۱۹۷۹) به طورگستردهای در تخمین این نوع مدلها استفاده میشود. یافتههای این تحقیق نشان می</em><em></em><em>دهد، مهمترین متغیر تعیینکننده میزان کیفیت تقاضا شده توسط خانوار، سطح درآمد و بعد از آن سطح سواد است. در این مطالعه کشش درآمدی کیفیت برای تمامی نمونهها مثبت و از نظر آماری معنی</em><em></em><em>دار به دست آمده است. پس از درآمد، متغیرهایی مانند جنسیت، سن و تحصیلات سرپرست خانوار اثر معناداری بر کیفیت تقاضا دارند. </em>دانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X197320190622Analysis of Changes in Social Order in Iran from Constitutional Revolution to Islamic Revolution
(1906-1979)تحلیل تغییرات نظم اجتماعی ایران از انقلاب مشروطه (1285) تا انقلاب اسلامی (1357)751181076410.22054/joer.2019.10764FAرضازمانیاستادیار دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائی، تهرانJournal Article20170813The main purpose of this paper is to study social order in Iran between two revolutions (1906-1979). Generally, there are two types of social order: limited- and open-access. Limited-access (or Natural State) social order is sub-categorized into three types of fragile, basic and mature. It can be shown that between constitutional revolution and 1921 coup, Iran was caught in fragile natural state. Then, from this coup to political regime change from Qajariyyeh to Pahlavi (1921-1925), Iran was switching from fragile to basic natural state. Iran’s social order in Reza Shah era (1925-1941), was basic natural state and economic growth achieved in a closed political sphere which did lead to double imbalances. From 1941-1946 Iran experienced a sharp backward move to fragile social order. After that, social order was switching from fragile to basic natural state during 1947-1953. During period 1953-1963, basic natural state was stabilized. There were a lot of attempts to politically control the military (as the last transition condition to open-access social order) during 1941-1963, but these efforts finally failed. The golden decade of economic growth in Iran happened between 1963 to 1972. In this decade, economic system was switching form basic to mature natural state. However, political access was under tight restriction and control. Therefore, double imbalance of economic and political systems emerged again. In 1973-1979 the country was going back from basic to fragile natural state, and dominant coalition threatened and finally was overthrown completely by Islamic revolution (1979).<em>هدف اصلی این مقاله، مطالعه نوع نظم اجتماعی حاکم بر ایران بین دو انقلاب (1357-1285) است. نظم اجتماعی به دو نوع دسترسی باز و دسترسی محدود تقسیم میشود و خود دسترسی محدود (یا وضعیت طبیعی) به سه نوع شکننده، پایه و بالغ تقسیم میشود. ایران از انقلاب مشروطه تا کودتای 1299، گرفتار وضعیت طبیعی شکننده بوده و از این کودتا تا تغییر رژیم سیاسی (1305) از قاجاریه به پهلوی در حال گذار از وضعیت طبیعی شکننده به پایه بوده است. در دوره رضاشاه (1320-1305) ایران در وضعیت طبیعی پایه بوده که در آن دوره رشد اقتصادی در فضای بسته سیاسی به دست آمده و این امر به شکل گیری شکاف توازن دوگانه اقتصادی و سیاسی منجر شده است. در دوره 1325-1320 کشور به وضعیت طبیعی شکننده عقبگرد کرده و از 1326 تا کودتای 1332 در حال گذار مجدد از وضعیت طبیعی شکننده به پایه بوده است. در دوره 1332-1342 وضعیت طبیعی پایه تثبیت شده است. طی سالهای 1342-1320 تلاشهایی برای کنترل سیاسی نظامیان (آخرین شرط آستانهای گذار به دسترسی باز) انجام شده اما به سرانجام نرسیدهاند. دوره 1351-1342 دهه طلایی رشد اقتصادی ایران بوده و سیستم اقتصادی در شرایط گذار از وضعیت طبیعی پایه به بالغ بوده، اما سطح دسترسی سیاسی به شدت کنترل شده و در نتیجه کشور با شکاف توازن دوگانه اقتصادی و سیاسی روبهرو شده است. در دوره 1357-1351 کشور دوباره به حالت گذار از وضعیت طبیعی پایه به شکننده عقبگرد داشته، بقای ائتلاف غالب تهدید و در نهایت به طور کامل تغییر یافته است. </em>دانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X197320190622Determination of Government Public Debt Equilibrium Path and its Comparison with the Actual Path of Debt in Iranian Economy within the Endogenous Growth Modelتعیین مسیر تعادلی بدهی عمومی دولت و مقایسه آن با مسیر واقعی بدهی در اقتصاد ایران در چارچوب الگوی رشد درونزا1191461076510.22054/joer.2019.10765FAعلیاسکندری پوراستادیار دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه ولی عصر (عج)رفسنجانداودمحمودی نیااستادیار دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه ولی عصر (عج) رفسنجانآزادهیوسفیدانش آموخته کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه ولی عصر (عج) رفسنجانJournal Article20170803The global financial crisis has increased the attention of scholars to stabilization and sustainability of government's fiscal policies in recent years. The crisis also reminded governments that they should have a special look at their debt sustainability so that they can repay their debts in different scenarios, including economic recession, at a minimum, in order not to enter a Ponzi game. In recent years, the level of debt in many developed and developing countries have been increasing, and Iran was not an exception to this phenomenon. Given that Iran is an oil-exporting country and its budget is heavily dependent on oil revenues, the lack of an optimal route could have significant effects, including that it could lead to revenues from the sale of oil to repay debt, as well as imposing heavy debt burden on future generations. Hence, in this study, we try to extract the equilibrium debt path in Iranian economy in a framework of an endogenous growth model and compare it with the actual debt path in Iran. The results of simulating equilibrium equations show that the equilibrium path of debt in Iranian economy is lower than its actual path. Therefore, as a policy recommendation, fiscal authorities of the country should pay particular attention to budget deficit and debt and, through a proper taxation system and the correct utilization of oil revenues, can make the actual debt path close to its optimum level to prevent excessive government borrowing from banking system and the negative consequences it poses.<em>بحران مالی جهان طی سال</em><em></em><em>های اخیر سبب شد تا توجه محققان به سمت تثبیت و پایداری سیاست</em><em></em><em>های مالی دولت، پررنگ</em><em></em><em>تر شود. همچنین این بحران</em><em></em><em>ها به دولتها یادآور شدند که باید نگاه ویژهای به پایداری بدهیهای خود داشته باشند تا در شرایط مختلف از جمله رکود اقتصادی، بتوانند با حداقل هزینه، بدهیهای خود را بازپرداخت کنند تا وارد یک بازی پونزی نشوند. در سالهای اخیر سطح بدهی بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه رو به افزایش بوده است که کشور ایران هم از این قاعده مستثنی نبوده است. با توجه به اینکه ایران کشور صادرکننده نفت است و بودجه آن به شدت به درآمدهای نفتی وابسته است، نداشتن یک مسیر بهینه میتواند آثار قابل ملاحظهای در پی</em><em>داشته باشد از جمله اینکه میتواند منجر به صرف درآمدهای حاصل از فروش نفت به منظور بازپرداخت بدهیها و همچنین تحمیل هزینههای سنگین بار بدهی بر نسل</em><em></em><em>های بعد شود. از این رو، در این مطالعه سعی می</em><em></em><em>شود تا در چارچوب یک الگوی رشد درون</em><em></em><em>زا، مسیر تعادلی بدهی در اقتصاد ایران استخراج و با مسیر واقعی بدهی در ایران مقایسه شود. نتایج حاصل از شبیه</em><em></em><em>سازی معادلات تعادلی نشان میدهد که مسیر تعادلی بدهی در اقتصاد ایران پایینتر از مسیر واقعی آن است. از این رو، به عنوان یک توصیه سیاستی، مقامات مالی کشور باید توجه ویژه</em><em></em><em>ای به کسری بودجه و بدهی خود داشته باشند و بتواند از طریق یک سیستم مالیات</em><em></em><em>گیری مناسب و اصلاح آن و استفاده بهینه از درآمدهای نفتی، مسیر واقعی بدهی را به سطح مطلوب آن نزدیک کنند تا باعث جلوگیری از استقراض بیش از اندازه دولت از سیستم بانکی، افزایش حقالضرب پول و پیامدهای منفی ناشی از آن شوند.</em>دانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X197320190622Measuring Ecological Footprint of Fossil Fuels in Economic Sectors of Iran: An Input-Output Approachسنجش ردپای بومشناختی انرژیهای فسیلی در بخشهای اقتصادی ایران با استفاده از رویکرد داده- ستانده1471741076610.22054/joer.2019.10766FAجمالکاکاییدانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد انرژی، دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائی0000-0003-3765-2005علیفریدزادعضو هیات علمی، دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائیفرشادمومنیعضو هیات علمی، دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی، تهرانعلی اصغربانوییعضو هیات علمی، دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائیJournal Article20161218One of the essential indices for measuring sustainable development is ecological footprint. This paper which focuses on concept of ecological footprint of fossil fuels, tries to answer two important questions. The first question is wether the pattern of export and import of energy content in Iran confirms its comparative advantage? The second question is how much is the ecological footprint of Iranian economic sectors in year 2011? To measure ecological footprint of fossil fuels, we employ two different databases in this article, first activity by activity symmetric I-O table calculated by Iranian Statistical Center for year 2011 and second, Hydrocarbon Balance Sheet of year 2011. Our main results are presented based on two scenarios. In the first scenario, production technology is identical between Iran and other countries, and in the second scenario production technology isn’t the same. Our results based on two scenarios show that in macro level Iranian economy has trade surplus in fossil fuels content. But in sectoral level, 23 and 18 economic sectors have trade deficit in energy content based on first and second scenarios respectively. Ecological footprint based on our first scenario is more than 191 million hectares and the deficit per person is 2.3 hectare. In the second scenario the ecological footprint is 184 million hectares and the deficit per person is 2.2 hectares. Our conclusion is that because of low level of energy productivity in Iran, the results of second scenario are more realistic.<em>یکی از شاخصهای اساسی برای سنجش وضعیت توسعه پایدار، استفاده از شاخص ردپای بومشناختی است. این مقاله که بر مفهوم ردپای بومشناختی انرژیهای فسیلی تمرکز دارد در پی پاسخ به این دو پرسش است، آیا الگوی صادرات و واردات محتوای انرژیهای فسیلی کشور، موید مزیتنسبی است؟ و اینکه ردپای بومشناختی انرژیهای فسیلی ایران در سال ۱۳۹۰ چه میزان است؟ جهت سنجش ردپای بومشناختی انرژیهای فسیلی از دوپایه آماری؛ نخست جدول داده-ستانده متقارن فعالیت در فعالیت بهنگام شده برای سال1390 مرکز آمار ایران و دوم ترازنامه هیدروکربوری سال 1390 استفاده شده است. یافتههای کلی مقاله تحت عنوان دو سناریو، ارائهشده است. در سناریوی نخست فرض میشود که تکنولوژی تولید میان ایران و شرکای تجاری آن یکسان و در سناریوی دوم متفاوت باشد. نتایج حاصل در هر دو سناریو نشان میدهد در سطح کلان، اقتصاد ایران دارای مازاد تجاری محتوای انرژی است، اما در سطح بخشی تحت سناریوی اول 23 بخش اقتصادی و در سناریو دوم، 18 بخش اقتصادی کشور با کسری محتوای تجاری انرژی روبهرو هستند. ردپای بومشناختی انرژیهای فسیلی در سناریو نخست بیش از 191 میلیون هکتار (5/2 هکتار- نفر) و کسری3/2هکتار برای هر نفر و در سناریو دوم قریب به 184 میلیون هکتار (4/2 هکتار- نفر) و کسری 2/2 هکتاری برای هر نفر است. جمعبندی پژوهش آن است که نتایج سناریو دوم به دلیل پایین بودن بهرهوری انرژی در ایران واقعبینانهتر است.</em>دانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X197320190622The Effect of Help in Teamwork on Individual Incentive Reversal: Laboratory Economics in a Dynamic Gameاثر کمک در فعالیت تیمی بر چرخش انگیزههای فردی: رهیافت اقتصاد آزمایشگاهی در قالب یک بازی پویا1752081076710.22054/joer.2019.10767FAامالبنینجلالیدکتری اقتصاد، دانشکده اقتصاد، مدیریت و حسابداری، دانشگاه یزدزهرانصراللهیدانشیار گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد، مدیریت و حسابداری، دانشگاه یزدمجیدهاتفی مجو مردپژوهشگر پسادکتری، دانشکده اقتصاد، دانشگاه تهرانJournal Article20171202The main purpose of this study is to investigate the effect of "help" behavior on “individual incentive reversal”. In order to measure the variable “incentive reversal”, a dynamic game with complete information in the laboratory environment was held. The sample consists of 186 students from the universities of Yazd, Meybod and Mehriz, divided into 62 teams of three persons. Also, to measure the "help" variable, the players were asked after the game to voluntarily and secretly spend the proceeds of the game in a charity. In this framework, players could grant part of the proceeds from the game to either “treat cancer-illed children” or “advance research”. The results showed that teams with more volunteering players would see less incentive reversal among team members.<em>هدف اصلی پژوهش، بررسی اثر رفتار «کمک» بر «چرخش انگیزههای فردی» است. در این راستا برای اندازهگیری متغیر «چرخش انگیزههای فردی» یک بازی پویای با اطلاعات کامل در محیط آزمایشگاهی برگزار شد. نمونه این بازی شامل 186 دانشجو از دانشگاههای یزد، میبد و مهریز بودند که به 62 تیم سه نفره تقسیم شدند. همچنین برای سنجش متغیر «کمک»، پس از بازی از بازیکنان خواسته شد به صورت داوطلبانه و مخفی، درآمد حاصل از بازی را در یک امر خیر خرج کنند. در این چارچوب، بازیکنان میتوانستند قسمتی از درآمد حاصل از بازی را یا برای «درمان کودکان سرطانی» و یا «پیشبرد تحقیق» اعطا کند. نتایج نشان داد که تیمهای که دارای بازیکنانی با سطح مشارکت بیشتر داوطلبانه باشند، چرخش انگیزههای کمتری در میان اعضای آن تیم مشاهده خواهد شد. </em>دانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X197320190622The Role of Financial Development in Converting Natural Resource Rents into Foreign Capital in Iranنقش توسعه مالی در تبدیل رانت منابع طبیعی به سرمایه خارجی در ایران2092081076810.22054/joer.2019.10768FAفرزانهاحمدیان یزدیدکتری اقتصاد، دانشگاه فردوسی مشهدمحمدعلیابوترابیاستادیار اقتصاد، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیJournal Article20180905Financial development is a key determinant of economic growth and development. This is more important in the case of resource-rich developing countries; because if they achieve high level of financial development, they will get benefit from resources in order to access sustainable growth and development. With regard to importance of this issue, the impact of financial development on conversion of natural resource rents into foreign capital in Iran has been studied during 1970-2014. The results of our ARDL model show that natural resources have positive effect on foreign capital in both short-run and long-run. Also, the results of rolling ARDL regression in the case of multi-dimension financial development index indicate that financial development has failed to materialize its potential effect to improve the impact of natural resources on foreign capital accumulation in both short-run and long-run. The outcome of regression based on single-dimension financial development indices suggests that some of these indices have been able to increase the positive effect of natural resources on foreign capital accumulation. However, there are no observable beneficial effects in the long-run. It seems that the lack of attention to financial development channels such as foreign financial liberalization, as well as financial repression during a long period of time, has been the main cause of this phenomenon in Iran.<em>توسعه مالی یکی از کلیدی</em><em>ترین عوامل اثرگذار بر رشد و توسعه اقتصادی است. این موضوع<br /> -به طور خاص- در کشورهای در حال توسعه غنی از منابع طبیعی دارای اهمیت بیشتری است، زیرا چنانچه این کشورها به سطوح بالای توسعهیافتگی مالی دست پیدا کنند، می</em><em></em><em>توانند با بهره</em><em></em><em>گیری مثبت از این منابع به رشد و توسعه پایدار دست پیدا کنند. نظر به اهمیت این موضوع، در این مقاله به بررسی نحوه اثرگذاری شاخص توسعه مالی بخش بانکی بر چگونگی اثرگذاری رانت منابع طبیعی بر سرمایه خارجی در ایران طی دوره 1970-2014 پرداخته شده است. نتایج برآوردکننده </em><em>ARDL</em><em>، نشان می</em><em></em><em>دهد که رانت منابع هم در کوتاه</em><em></em><em>مدت و هم در بلندمدت دارای اثرگذاری مثبت بر سرمایه خارجی کشور بوده است. همچنین نتایج رگرسیون </em><em>ARDL</em><em> غلتان برای شاخص چندبعدی توسعه مالی گویای آن است که توسعه مالی هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت نتوانسته پتانسیل بالقوه خود را در راستای افزایش اثرگذاری مثبت این درآمدها بر انباشت سرمایه خارجی بروز دهد. نتایج در مورد شاخص</em><em></em><em>های تکبعدی توسعه مالی نیز حاکی از آن است که برخی از ابعاد توسعه مالی در کوتاه</em><em></em><em>مدت توانسته</em><em></em><em>اند اثرگذاری مثبت رانت منابع بر انباشت سرمایه خارجی را افزایش دهند. هر چند که در بلندمدت اثرات بهبوددهنده برای هیچ کدام مشاهده نشده است. به نظر میرسد، عدم توجه به کانال</em><em></em><em>های توسعه مالی مانند آزادسازی مالی خارجی و همچنین سرکوب</em><em></em><em>های مالی طی دوره</em><em></em><em>های متمادی عامل اصلی بروز این پدیده در ایران بوده است.</em>