دانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X124720121221The study of Factors Affecting the Export of Services
Case study: Export of Technical and Engineering Servicesبررسی عوامل مؤثر بر صادرات خدمات مطالعه موردی: صادرات خدمات فنی و مهندسی120928FAخالداحمدزادهدانشجوی دکتری اقتصاد- دانشگاه تربیت مدرس، پژوهشگر مؤسسه پژوهشهای بازرگانیکاظمیاوریدانشیار گروه اقتصاد دانشگاه تربیت مدرسعباسعصاری آرانیاستادیار گروه اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس0000-0002-4995-867Xبهرامسحابیاستادیار گروه اقتصاد دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20150427In recent decades and especially in developing countries, the trade of services has faced an increasing trend. The export of services can improve trade balance, economic growth, employment as well as development of merchandise sector. This paper uses a descriptive and analytical approach and intends to evaluate performance and factors affecting the total export of services and particularly the export of technical and engineering services in OIC selected countries by applying panel data method.
The results of estimating the performance indicators and comparative advantage of technical and engineering services export indicate that between years 1994 to 2010, Iran's position among these countries has improved. In our analysis, factors such as GDP per capita, real effective exchange rates, inflow of foreign investments, communication infrastructures and also being member of two trade blocs -ECO and D8- have significant and positive effect on the total export of services and also the export of engineering services. Thus, it is necessity for governmental institutions and private sector in Iran to plan and prepare to further develop the export of services.<strong>تجارت خدمات طی چند دهه اخیر، بهویژه در کشورهای درحالتوسعه دارای روندی رو به رشد بوده است. صادرات خدمات علاوه بر توسعه بخش کالایی، باعث اشتغالزایی، بهبود تراز تجاری و رشد اقتصادی کشورها میشود. این نوشتار با رویکرد تحلیلی و توصیفی درصدد است عملکرد و عوامل مؤثر بر کل صادرات خدمات و همچنین زیربخش خدمات فنی و مهندسی را بهطور خاص در کشورهای منتخب عضو سازمان همکاری اسلامی به روش دادههای تابلویی مورد ارزیابی قرار دهد. </strong>
<strong>نتایج حاصل از برآورد شاخصهای عملکرد صادرات و مزیت نسبی خدمات فنی و مهندسی نشان میدهد که جایگاه ایران در بین کشورهای مورد مطالعه طی دوره 2010-1994، ارتقا یافته است. همچنین تأثیرگذاری متغیرهای تولید سرانه، نرخ ارز</strong><strong>مؤثر واقعی، ورود سرمایههای خارجی، زیرساختهای ارتباطی و عضویت کشورهای یادشده در بلوکهای تجاری </strong><strong>ECO</strong><strong> و </strong><strong>D8</strong><strong>، روی کل صادرات خدمات و همچنین خدمات فنی و مهندسی در مجموعه کشورهای منتخب، مثبت و معنادار است.</strong><strong>بنابراین، ضرورت برنامهریزی برای توسعه بیشتر این حوزه از صادرات، باید مد نظر نهادهای دولتی و بخشخصوصی قرار گیرد.</strong>https://joer.atu.ac.ir/article_928_eccdf16cc1eddfd6862a4e48329f7e91.pdfدانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X124720121221The Automatic Stabilization Effect of Fiscal Policy on Business Cycle in Selected OPEC Member Countriesاثر تثبیتکنندگی خودکار سیاستهای مالی بر سیکل تجاری در کشورهای منتخب عضو اوپک2150929FAزهراافشاریاستاد و عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه الزهرا (س)موراشینجوانکارشناس ارشد علوم اقتصادی دانشگاه الزهرا (س)شمس اللهشیرین بخشاستادیار دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه الزهرا (س)Journal Article20150427Although there are numerous studies in the literature that look at the theoretical effects of automatic stabilizers and their efficiency, few of them present empirical evidence. This paper conducts an empirical study on the effects of fiscal policy as an automatic stabilizer. In the first part of this paper we attempt to study the cyclicality of fiscal policy and for this purpose, the method of panel data is applied to 8 OPEC member countries for the period of 1976-2009. The results show that the fiscal policy for the selected countries is counter-cyclical. The main purpose of this paper is to study the relationship between fiscal policy (measured by government expenditures, tax revenues and transfers) and fluctuations of economy during business cycles (measured by GDP, private GDP and consumption) among 8 OPEC member countries by applying panel data approach for the period 1976-2005. The results show that there is a strong and negative correlation between tax revenues (relative to GDP) and fluctuations of output. This paper also show that government expenditures (relative to GDP) are positively correlated with the fluctuations of output. The results indicate that tax revenues, as an efficient fiscal policy tool, help to smooth the fluctuations of output. On the other hand, the results show that government expenditures increase the fluctuations of output. Furthermore, we check for the robustness of our results by introducing a list of control variables (openness, GDP, GDP per capita and GDP growth) and introducing these variables into our model does not affect our main results. So, this observation supports the idea that in countries that are exposed to business cycles with more fluctuations, it is desirable to increase tax revenues (relative to GDP) by expanding tax base to help smooth these fluctuations.
<strong>اگرچه مطالعات گستردهای در زمینه نقش تثبیتکننده خودکار و کارایی آن وجود دارد، اما مطالعات تجربی اندکی در این زمینه انجام شده است.</strong><strong>در این پژوهش به مطالعه تجربی اثرات مالی بهعنوان تثبیتکننده خودکار پرداخته میشود.</strong><strong>این مقاله با استفاده از تکنیک دادههای پانل برای گروهی از کشورهای عضو اوپک (شامل ایران) در دوره زمانی 2009-1976، به بررسی اثرات ابزارهای تثبیتکننده خودکار (تعدیل شده برحسب </strong><strong>GDP</strong><strong>) بر نوسانات سیکل تجاری (اندازهگیری شده با </strong><strong>GDP</strong><strong>، مصرف خصوصی و </strong><strong>GDP</strong><strong> خصوصی) میپردازد. نتایج حاصل از بر آورد الگو دلالت بر این دارد که رابطهای قوی و منفی بین درآمدهای مالیاتی (تعدیل شده برحسب </strong><strong>GDP</strong><strong>) و نوسانات محصول وجود دارد که نشان میدهد درآمدهای مالیاتی در کشورهای مورد مطالعه به صورت کارا عمل کرده و قادر به هموار کردن نوسانات محصول است. نتایج برآورد الگو نشاندهنده رابطهای قـوی و مثـبت بین هزینـههای دولتی (تعدیل شده برحسب </strong><strong>GDP</strong><strong>) و نوسانات محصول است که نشان میدهد هزینههای دولتی بهعنوان ابزار سیاست مالی کارا نبوده و باعث تشدید نوسانات محصول شده است (موافق با نظر </strong><strong>RBC</strong><strong>ها). استفاده از متغیرهای کنترل (درجه باز بودن اقتصاد، </strong><strong>GDP</strong><strong>، </strong><strong>GDP</strong><strong> سرانه و رشد </strong><strong>GDP</strong><strong>) در این بخش، نتایج بهدست آمده</strong><strong>را تغییر نداده است. بنابراین، برای هموار کردن نوسانات سیکل تجاری در کشورهای پرنوسان، افزایش درآمدهای مالیاتی (تعدیل شده برحسب </strong><strong>GDP</strong><strong>) از طریق گسترش پایه مالیاتی توصیه میشود.</strong>https://joer.atu.ac.ir/article_929_05fa85f317d0fd896d6fb893b88e37ff.pdfدانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X124720121221A Study on Nonlinear Relationship between Inflation and Economic Growth in Iran
A Markov Switching Approachبررسی رابطه غیرخطی بین تورم و رشد تولید در ایران5170930FAحسینتوکلیاندانشجوی دکتری اقتصاد دانشکده اقتصاد- دانشگاه تهراناصغرشاهمرادیاستادیار دانشکده اقتصاد دانشگاه تهرانJournal Article20150427In the mainstream economic view, in low levels of inflation there is a positive relationship between inflation and economic growth, and this relationship changes to a negative one at high levels of inflation. This study examines the probability of occurring these two regimes, using Markov Switching Approach (MSA). The results show that there has been a positive relationship between inflation and economic growth only in 3 periods (1989-93 and two other short periods, 2002-03 and 2006), while in most of the time, inflation in Iran negatively affected the economic growth. The average duration of high inflation periods has been about 4 years, while the average duration of low inflation periods has been about 2 years.<strong>در دیدگاه مرسوم رابطه بین تورم و رشد تولید در سطوح پایین تورم مثبت و در سطوح بالای تورم منفی است. این مطالعه با استفاده از رویکرد مارکوف سوییچینگ<strong>[1]</strong> به دنبال بررسی احتمال وقوع دو رابطه منفی و مثبت این دو متغیر است. نتایج، نشاندهنده وجود رابطه مثبت در سه برهه زمانی کوتاهمدت (در سالهای ابتدایی مورد بررسی، یعنی 1372-1368 و در یک دوره کوتاه در 1382-1381 و 1385) بوده، در حالی که در عمده مواقع رابطه بین تورم و رشد اقتصادی منفی است. سیاستگذاری پولی در ایران بهگونهای بوده که از احتیاط بسیار کمی نسبت به تورم برخوردار است، بهنحوی که طول عمر دورههای تورمی بهطور متوسط حدود 4 سال و طول عمر دورههای با تورم پایینتر از حد آستانه (یا تورم بالا همراه با رشد اقتصادی بالا)، بهطور متوسط حدود 2 سال طول کشیده است.</strong>
<br clear="all" />
[1]- Markov Switchinghttps://joer.atu.ac.ir/article_930_9ff1d699f203e9160ef10f0544d49481.pdfدانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X124720121221Investigating Weak Form of Efficiency in Tehran Stock Exchange and Ranking Factors that Affect itبررسی کارایی بورس اوراق بهادار تهران در سطح ضعیف و اولویتبندی عوامل مؤثر بر آن7196931FAمحموددانیالی ده حوضعضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایذه ـ مربی و دانشجوی دکترای مدیریت دانشگاه اصفهانحسینمنصوریدانشجوی دکترای مدیریت دانشگاه اصفهانJournal Article20150427This study tries to examine the efficiency of Tehran Stock Exchange and identify factors that can improve this efficiency. The methodology of this research, based on its nature and objectives, is descriptive-analytic. Based on the research objectives, the best way to collect the required data was questionnaire. Also, using independence tests (so run test) we examined weak form of efficiency in Tehran Stock Exchange. Our results do not confirm the weak form of efficiency of capital market in Tehran stock exchange. In order to identify the factors that can improve the efficiency of Tehran Stock Exchange, in addition to analyzing expert opinions, the method of factor analysis has been used. And to determine the degree of importance of different factors, we used Entropy technique. The results show that market information system is the most important one. In addition, some practical recommendations are suggested in this paper.<strong>این تحقیق در صدد است ضمن بررسی کارایی بورس اوراق بهادار تهران، عوامل و مؤلفههای مؤثر بر ارتقای کارایی آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. در راستای اهداف پژوهش، نخست با استفاده از آزمونهای استقلال (آزمون گردش) به بررسی شکل ضعیف کارایی بورس اوراق بهادار تهران میپردازیم. سپس، بهمنظور استخراج عوامل و مؤلفههای مؤثر بر ارتقای کارایی بورس اوراق بهادار تهران، بهرغم استفاده از آرای خبرگان و کارشناسان صاحبنظر، از تحلیل عاملی نیز استفاده میشود. بدین منظور برای تعیین درجه اهمیت هر یک از عوامل و مؤلفههای تأثیرگذار بر ارتقای کارایی بورس اوراق بهادار تهران، از تکنیک آنتروپی استفاده میشود. یافتههای حاصل از بهکارگیری آزمون گردش، حاکی از عدم تأیید کارایی بورس اوراق بهادار تهران در شکل ضعیف است. همچنین نتایج بهکارگیری روش آنتروپی دلالت بر آن دارد که «سیستم اطلاعاتی بازار» بیشترین تأثیر را بر کارایی بورس اوراق بهادار تهران دارد. </strong>https://joer.atu.ac.ir/article_931_7a67089acf8b3833c518f5f376c33806.pdfدانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X124720121221The Impact of Fiscal Decentralization on Economic Growth and Income Distribution in Provinces of Iranبررسی تأثیر تمرکززدایی مالی بر رشد و توزیع درآمد در مناطق مختلف ایران97122932FAمهدیصادقی شاهدانیدانشیار دانشگاه امام صادق (ع)اکبرکمیجانیاستاد دانشگاه تهرانمحمد هادیزاهدی وفااستادیار دانشگاه امام صادق (ع)محمدغفاری فرددانشجوی دروه دکترای علوم اقتصادی دانشگاه امام صادق (ع )Journal Article20150427In economic studies, fiscal decentralization theories are used to increase productivity and efficiency of government and to improve the balance between different regions and it is mentioned as one of the fundamental tools in the way of transition to a market economy in developing countries. After Islamic Revolution in Iran and especially after Iran-Iraq war, fiscal and economic decentralization was officially considered as a strategic policy for the development of Iran’s provinces. Firstly, the Provincial Planning Councils were founded and then the provincial revenue-expenditure system was devised to increase the degree of decentralization. But the main concern of economic planners was to investigate the mechanism of which the fiscal decentralization had an impact on economic growth and income distribution. In this paper, by using augmented Solow model, the direct and indirect effects of fiscal decentralization on economic growth is evaluated. After testing for the stationary of our panel of data, it is confirmed that there is a long-run relationship between variables of the model by using Pedroni and Kao tests. After estimating the model by using generalized least squares (GLS) method, it was shown that during the period of 1379-1386, fiscal decentralization (based on two measures of decentralization of national investment expenditures and decentralization of provincial investment expenditures) had a positive effect on economic growth and income distribution in provinces. This effect was in a way that one percent increase in fiscal decentralization would increase economic growth rate up to 0/04 percent. In addition, fiscal decentralization improve income distribution in provinces and indirectly affects economic growth of different regions.<strong>در مطالعات اقتصادی، نظریههای تمرکززدایی مالی در راستای افزایش بهروری و کارایی دولتها و گسترش تعادل و توازن منطقهای مورد توجه قرار گرفته است و آن را بهعنوان یکی از ابزارهای اساسی گذار به اقتصاد مبتنیبر بازار در کشورهای درحالتوسعه معرفی میکنند. تمرکززدایی اداری، مالی و اقتصادی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بهخصوص پس از پایان جنگ تحمیلی، بهعنوان سیاست راهبردی توسعه استانهای کشور مد نظر قرار گرفت و با ایجاد شورای برنامهریزی و توسعه استانها و نظام درآمد ـ هزینه استانی،گامهای اساسی در جهت گسترش تمرکززدایی در ایران برداشته شد، اما آنچه مد نظر برنامهریزان اقتصادی بوده، بررسی چگونگی تأثیر تمرکززدایی مالی بر رشد اقتصادی و توزیع درآمد در مناطق است که در این مقاله با توجه به تأثیر تمرکززدایی مالی بر توزیع درآمد با استفاده از مدل تعمیمیافته سولو اثر مستقیم و غیرمستقیم تمرکززدایی مالی بر رشد اقتصادی مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از آزمون ایستایی دادههای پانلی، وجود رابطه بلندمدت بین متغیرهای الگو با استفاده از آزمونهای همجمعی پدرونی و کائو تأیید شد. پس از برآورد الگو با استفاده از روش حداقل مربعات تعمیمیافته (</strong><strong>GLS</strong><strong>) مشخص شد، طی سالهای 1386- 1379، تمرکززدایی مالی با دو شاخص تعریف شده (تمرکززدایی از اعتبارات عمرانی ملی و تمرکززدایی از اعتبارات عمرانی تخصیصی به استان)، بر رشد اقتصادی و توزیع درآمد استانها تأثیر مثبت داشته است، بهطوری که یک درصد افزایش در تمرکززدایی مالی، نرخ رشد اقتصادی را تا سطح 04/0 درصد افزایش میدهد. همچنین تمرکززدایی مالی از طریق تأثیر مثبت بر بهبود توزیع درآمد در استانها بهطور غیرمستقیم بر رشد اقتصادی مناطق اثر میگذارد.</strong>https://joer.atu.ac.ir/article_932_fcb76087a34fdbf1472a023981dc8fcb.pdfدانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X124720121221Reexamining the Relationship between Government Revenues and Expenditures in Iran: Symmetric or Asymmetric?آزمون مجدد رابطه بین درآمد و مخارج دولت در ایران: متقارن یا نامتقارن؟123152933FAعلی حسینصمدیاستادیار بخش اقتصاد دانشگاه شیراز0000-0002-8491-6192نغمهزارع حقیقیکارشناس ارشد اقتصاد دانشگاه شیراز، مدرس دانشگاه جامع علمی کاربردی و پیام نور لارستانJournal Article20150427The main purpose of this paper is to examine the causal relationship between government revenues and expenditures in Iran. We use an asymmetric error correction model within a Threshold Autoregressive (TAR) and Momentum Threshold Autoregressive (MTAR) framework during 1991-2010. Contrary to previous studies on Iranian economy, the results show that synchronization hypothesis with asymmetric adjustment towards long run equilibrium is confirmed between government revenues and expenditures. The policy implication of the results is that the government should simultaneously rise revenues and decrease spending in order to control the budget deficits.<strong>هدف اصلی این مقاله، بررسی رابطه علی بین درآمدها و مخارج دولت است. برای رسیدن به این هدف و بهمنظور بررسی رفتار نامتقارن اجزای بودجه، از الگوی تصحیح خطای نامتقارن در چهارچوب الگوهای خودرگرسیون آستانهای (</strong><strong>TAR</strong><strong>) و خودرگسیون آستانهای گشتاور (</strong><strong>MTAR</strong><strong>) و دادههای فصلی دوره زمانی 1389-1369 استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که بین درآمدهای نفتی و مخارج دولت و درآمدهای مالیاتی و مخارج دولت، فرضیه همزمانی تصمیم مالی با تعدیل نامتقارن به سمت تعادل بلندمدت تأیید میشود. این نتیجه مخالف با نتایج بهدست آمده در تمام مطالعات موجود در اقتصاد ایران است. علت این امر، نادیده گرفتن رفتار تعدیل نامتقارن کسری بودجه است. همچنین این نتیجه بهدست آمده که در بلندمدت واکنش اجزای بودجه نسبت به عدم تعادل بودجه نامتقارن است. بنابراین، پیشنهاد خاص سیاستگذاری مقاله حاضر برای تعدیل کسری بودجه این است که همزمان با افزایش درآمدهای دولت، اصلاحاتی در الگوی مخارج دولت صورت پذیرد. همچنین با اصلاح نظام مالیاتی کشور بهتدریج از تکیه دولت بر درآمدهای نفتی کاسته شود. </strong>https://joer.atu.ac.ir/article_933_50ca8b9f48d09b3287df5e4714416a9a.pdfدانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X124720121221A Comparative Approach to Explore the Effects of Institutions on Self-Employment and Innovation in Selected Countriesبررسی مقایسه ای تأثیر نهادها بر خوداشتغالی و نوآوری در کشورهای منتخب جهان153174934FAسعیدعیسی زادهعضو هیأت علمی دانشگاه بوعلی سینا، دانشکده اقتصادجهانبخشمهرانفرکارشناس ارشد توسعه اقتصادی و برنامهریزی دانشگاه بوعلی سینامهدیفردوسیکارشناس ارشد توسعه اقتصادی و برنامهریزیJournal Article20150427In this paper, we try to explain cross-country differences in the level of entrepreneurship using self-employment and innovation as proxy variables. For this purpose, we use a comparative approach to explore empirically the ways in which institutions have influenced self-employment and innovation. In this paper, we make the assumption that national patent grants represent innovation and that national self-employment rates represent job replacement. Then, we investigate the relationship between the institutional setting, in terms of economic freedom measures, and entrepreneurship which is measured by proxy variables of self-employment and innovation in a panel data setting covering selected countries for the time-period of 1990-2009. The empirical findings show that indices of corruption perception, business freedom and trade freedom are negatively correlated with self-employment rate. On the other hand, investment freedom and freedom from government intervention have positive effect on self-employment. Interestingly, we found that institutional factors that determine self-employment and innovation may act in opposite directions: what encourages self-employment might discourage innovation and vice-versa.<strong>این مقاله با توجه به وجود تفاوتهای قابل توجه بینالمللی در زمینه کارآفرینی، از یک رویکرد مقایسهای برای توضیح و تبیین چگونگی نفوذ نهادها در توسعه خوداشتغالی و نوآوری که به ترتیب سادهترین و مهمترین نوع کارآفرینی هستند، استفاده میکند. بدین منظور، پنج شاخص آزادی اقتصادی بهعنوان عوامل نهادی، نرخ خوداشتغالی و ثبت اختراعات، بهعنوان شاخص خوداشتغالی و نوآوری در 60 کشور منتخب توسعهیافته و درحالتوسعه به کار برده شده است. نتایج حاصل از تخمین مدلهای رگرسیونی به روش دادههای تابلویی<sup><strong><sup>[1]</sup></strong></sup> در دوره 2009-1990 حاکی از آن است که شاخصهای آزادی از فساد، آزادی کسبوکار و آزادی تجاری اثر منفی و شاخصهای آزادی سرمایهگذاری و آزادی از مداخلات دولت اثر مثبتی بر خوداشتغالی دارند. این در حالی است که آزادی کسبوکار و آزادی از فساد اثر مثبتی بر نوآوری دارند. در واقع، نهادهایی که خوداشتغالی را تقویت میکنند، نوآوری را تضعیف میکنند و برعکس.</strong>
<br clear="all" />
[1]- Panel Datahttps://joer.atu.ac.ir/article_934_21d0edf68b060e90fb0735832029a724.pdfدانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X124720121221An Analysis for Creation of a Trade Block between Selected Middle-East Countries
(An Application of Economic Convergence)بررسی ایجاد یک بلوک تجاری در کشورهای منتخب منطقه خاورمیانه (کاربرد همگرایی اقتصادی)175196935FAسمیرامتقیدانشجوی دکترای اقتصاد (گرایش سلامت) دانشگاه تربیت مدرسبهرامسحابیعضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس، علوم اقتصادیافشینمتقیعضو هیأت علمی دانشگاه خوارزمی (نربیت معلم)، جغرافیای سیاسیبیژنصفویدکترای اقتصاد دانشگاه آزاد اسلامیJournal Article20150427Middle East is one of the important regions in the world and this importance is strategic because of matters such as the volume of oil reserves and its production in this region. But there is a visible lack of an intensive Regional Trade Agreement in the region that if existed, could give rise to economic convergence between the countries of the region. So it seems useful to examine the effects of creating a hypothetical economic agreement in Middle East. For this purpose, this paper is an attempt to analyze the consequences of membership in a regional trade agreement on trade flows between the countries of this region.
The model used is an extended version of the Gravity model and the data was compiled across a number countries in Middle East over 2002-2009. The findings demonstrate that the creation of a Trade Block in Middle East region would be ineffective.<strong>منطقه خاورمیانه، به دلیل حساسیتهای استراتژیکی و اقتصادی، از مراکز مورد توجه در جهان است. از مهمترین علل ایجاد این حساسیتها میتوان به ذخایر عظیم نفت اشاره کرد که ظرفیتهای اقتصادی منطقه خاورمیانه را به نحو چشمگیری افزایش داده است، اما با وجود ظرفیتهای بالای اقتصادی، اتحادیه نیرومند قابل قبولی که سبب همگرایی تجاری ـ اقتصادی کشورهای منطقه شود، در خاورمیانه وجود ندارد. بنابراین، به نظر میرسد بررسی همگرایی اقتصادی در قالب یک اتحادیه تجاری فرضی در این منطقه بسیار ثمربخش باشد. ازاینرو، مقاله حاضر با استفاده از یک مدل جاذبه تعمیمیافته و در دوره زمانی 2009 - 2002، ضمن بررسی نقش عضویت در بلوکهای تجاری منطقه در گسترش روابط تجاری کشورهای منطقه خاورمیانه، به واکاوی ایجاد یک اتحادیه فرضی بین تعدادی از کشورهای منطقه میپردازد. نتایج حاکی از این امر هستند که 1- در منطقه خاورمیانه، کشورهایی که عضو یک اتحادیه اقتصادی هستند، تمایل کمتری برای تجارت با کشورهای دیگر را (در منطقه) دارند. 2- اگر کشورهای واردکننده و صادرکننده منطقه، عضو بلوک اقتصادی فرضی شوند، تجارت بین کشورهای منطقه کاهش مییابد که این موضوع بهطور اساسی به مفهوم عدم کارایی تشکیل یک بلوک اقتصادی در منطقه مورد بررسی است.</strong>https://joer.atu.ac.ir/article_935_42b410fb5dc1b47949dfb02ef08096dd.pdfدانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X124720121221The Effects of Oil Prices on Macroeconomic Variables of Iranبررسی تأثیر قیمتهای جهانی نفت بر متغیرهای کلان اقتصادی در ایران197216936FAمحمدرضامقدمدکترای اقتصاد انرژی پژوهشگاه صنعت نفت و معاون پژوهش و فناوری وزارت نفتمحمدرضاسزاوارکارشناس ارشد علوم اقتصادیJournal Article20150427This paper studies the effects of oil prices on macroeconomic variables such as economic growth, inflation and unemployment rate by using structural vector autoregressive method. The results show that oil price shocks are the main source of fluctuations of inflation rate, while economic growth is affected by supply shock and unemployment rate is affected by shocks in labor market. Also, it is necessary to improve the credibility of monetary and fiscal policies for economic agents to achieve better results.<strong>این مقاله به بررسی تأثیر قیمتهای جهانی نفت بر متغیرهای کلان اقتصادی، شامل رشد اقتصادی، تورم و نرخ بیکاری، با استفاده از روش خودرگرسیون برداری ساختاری، میپردازد. نتایج تحقیق نشان میدهد که تکانه قیمت نفت، منبع اصلی نوسانات در ارتباط با تورم است، در حالی که رشد اقتصادی بهطور عمده تحت تأثیر تکانه عرضه و نرخ بیکاری تحت تأثیر تکانه بازار نیروی کار است. براساس نتایج حاصل، علاوه بر اقدامهایی که بهطور عمده به کاهش بیثباتی و مدیریت مناسب درآمدهای نفتی میانجامد، اقدامهای مکمل دیگری در زمینه اقتدار سیاست مالی و پولی برای مدیریت سمت مخارج و تقاضا ضروری است. در واقع، سیاستهای پولی و مالی باید با احتیاط بیشتری انجام شود و از سویی، اعتبار سیاست نزد عاملان اقتصادی افزایش یابد تا به نتایج بهتری دست یافت.</strong>https://joer.atu.ac.ir/article_936_430f846a7cca970902b609b12b0c1ac0.pdfدانشگاه علامه طباطبائیپژوهشنامه اقتصادی1735-210X124720121221Social Security Payments and Decision about Timing of Retirement: An Economic Analysisتحلیل اقتصادی رابطه مستمری بازنشستگی و تصمیم در مورد زمان بازنشستگی217244937FAمسعودنیلیدانشیار گروه اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف، دانشکده مدیریت و اقتصادامیر رضاسید خسرو شاهیدانشجوی دکترای اقتصاد، دانشگاه نورث وسترن، آمریکاسید بابکابراهیمیدانشجوی دکترای مهندسی صنایع، دانشگاه علم و صنعت ایران، دانشکده مهندسی صنایعJournal Article20150427This paper seeks to address the question that whether and to what extent does Social Security retirement benefits cause early retirement. This question is studied under “Option Value” and “Peak Value” models, in which the individual's retirement decision is derived as a function of future variations of present value of social security wealth. The results indicate that Social Security (in the form of retirement benefits) has a significant effect on retirement decisions and that the future path of these benefits is an important determinant of the probability of retirement among would-be retired men.<strong>مقاله حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که آیا پرداخت مستمری بازنشستگی تأمین اجتماعی</strong><strong></strong><strong> باعث تصمیم افراد به پیش انداختن زمان بازنشستگی خود میشود و اگر پاسخ به پرسش مثبت است، میزان این تأثیر به چه اندازه است. به این پرسش در قالب مدلهای ارزش انتخاب و ارزش قله پرداخته میشود که در آنها تصمیم بازنشستگی بهعنوان تابعی از روند تغییرات آتی ارزش حاضر مستمریهای بازنشستگی بهدست آورده میشود. نتایج برآوردها حاکی از آن است که تأمین اجتماعی (مستمریهای بازنشستگی) بر تصمیم بازنشستگی افراد تأثیر معناداری دارد و تغییرات آتی ارزش فعلی این مستمریها نقش تعیینکنندهای در احتمال بازنشستگی مردان در آستانه بازنشستگی دارد.</strong>https://joer.atu.ac.ir/article_937_d1984748989e3cf0c9d831c5970cac72.pdf