ناهید پور رستمی
دوره 15، شماره 57 ، تیر 1394، ، صفحه 39-74
چکیده
منطقهگرایی و اجرای سیاستهای اقتصادی هماهنگ میان کشورهای دارای ویژگیهای مشترک فرهنگی، سیاسی و تاریخی، یکی از راهکارهای عملی برای کشورهای دیرگرونده به جرگه توسعه اقتصادی است که گاه موفقیتهای چشمگیری را نیز برای اقتصاد کشورهای عضو به همراه داشته است. کشورهای شرق آسیا در چند دهه اخیر نمونه جالب توجهی از سیاستگذاری در قالب ...
بیشتر
منطقهگرایی و اجرای سیاستهای اقتصادی هماهنگ میان کشورهای دارای ویژگیهای مشترک فرهنگی، سیاسی و تاریخی، یکی از راهکارهای عملی برای کشورهای دیرگرونده به جرگه توسعه اقتصادی است که گاه موفقیتهای چشمگیری را نیز برای اقتصاد کشورهای عضو به همراه داشته است. کشورهای شرق آسیا در چند دهه اخیر نمونه جالب توجهی از سیاستگذاری در قالب منطقه را ارائه داده و موفقیتهای بی بدیلی را نیز کسب کردهاند. تسری رشد بالای اقتصادی در میان این کشورها در نیم قرن اخیر، نظر بسیاری از محققان را به مطالعه مدل رشد اقتصادی این کشورها و شناخت نحوه مدیریت و برنامهریزی آنها جلب کرده است. در مطالعه حاضر تلاش شده تا ضمن بررسی وضعیت همگرایی در میان 15 کشور شرق آسیا در طول سالهای 2012- 1980 عوامل موثر بر ایجاد این همگرایی شناسایی شود. نتایج آزمون فرضیه حاکی از تأیید همگرایی مطلق بتا و فرضیه همگرایی سیگما در کل منطقه در دوره مورد بررسی است. به منظور شناخت کاملتر از وضعیت همگرایی در میان کشورهای منطقه، فرضیه همگرایی بتا و سیگما بین کشورهای مورد مطالعه و میانگین منطقه مورد آزمون قرار گرفت. نتیجه نشان میدهد که GDp سرانه ژاپن نسبت به میانگین منطقه واگرا بوده، اما کشورهای هنگکنگ، کره جنوبی و سنگاپور دارای همگرایی شرطی و کشورهای برونئی، چین، اندونزی، مالزی، تایلند، کامبوج، لائوس و ویتنام دارای همگرایی مطلق نسبت به میانگین منطقه هستند. این نتیجه، حکایت از اختلاف معنادار GDp سرانه سه کشور هنگکنگ ، کره جنوبی و سنگاپور با GDp سرانه متوسط منطقه است. بررسی همگرایی کشورهای فوق با ژاپن نیز حاکی از آن است که همه کشورها بجز سه کشور ماکائو، برونئی و مغولستان با ژاپن دارای همگرایی مطلق هستند. مطالعه سیاستهای اقتصادی این کشورها نشان میدهد که همگرایی میان این کشورها به خاطر افزایش وابستگی صنایع آنها طی سالهای 2005- 1985 ایجاد شده است. این وابستگی که در چارچوب «الگوی توسعه به شیوه پرواز غازهای وحشی» قابل تبیین است با پذیرش پیمان پلازا در سال 1985 و همچنین افزایش دستمزدها در ژاپن از ابتدای دهه 1980 آغاز شد. به همین دلیل، در بخش دوم با استفاده از مدل جاذبه تعمیمیافته عوامل موثر بر صادرات دو جانبه کشورها در طول سالهای 2012- 1988 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مدل ضمن تایید اهمیت متغیرهایی مانند جمعیت و تولید ناخالص داخلی کشورها، نشان داد که صادرات کل کشورها نسبت به هم نیز تأثیر معناداری بر توسعه صادرات دو جانبه داشته است.
سمیرا متقی؛ بهرام سحابی؛ افشین متقی؛ بیژن صفوی
دوره 12، شماره 47 ، دی 1391، ، صفحه 175-196
چکیده
منطقه خاورمیانه، به دلیل حساسیتهای استراتژیکی و اقتصادی، از مراکز مورد توجه در جهان است. از مهمترین علل ایجاد این حساسیتها میتوان به ذخایر عظیم نفت اشاره کرد که ظرفیتهای اقتصادی منطقه خاورمیانه را به نحو چشمگیری افزایش داده است، اما با وجود ظرفیتهای بالای اقتصادی، اتحادیه نیرومند قابل قبولی که سبب همگرایی تجاری ـ اقتصادی ...
بیشتر
منطقه خاورمیانه، به دلیل حساسیتهای استراتژیکی و اقتصادی، از مراکز مورد توجه در جهان است. از مهمترین علل ایجاد این حساسیتها میتوان به ذخایر عظیم نفت اشاره کرد که ظرفیتهای اقتصادی منطقه خاورمیانه را به نحو چشمگیری افزایش داده است، اما با وجود ظرفیتهای بالای اقتصادی، اتحادیه نیرومند قابل قبولی که سبب همگرایی تجاری ـ اقتصادی کشورهای منطقه شود، در خاورمیانه وجود ندارد. بنابراین، به نظر میرسد بررسی همگرایی اقتصادی در قالب یک اتحادیه تجاری فرضی در این منطقه بسیار ثمربخش باشد. ازاینرو، مقاله حاضر با استفاده از یک مدل جاذبه تعمیمیافته و در دوره زمانی 2009 - 2002، ضمن بررسی نقش عضویت در بلوکهای تجاری منطقه در گسترش روابط تجاری کشورهای منطقه خاورمیانه، به واکاوی ایجاد یک اتحادیه فرضی بین تعدادی از کشورهای منطقه میپردازد. نتایج حاکی از این امر هستند که 1- در منطقه خاورمیانه، کشورهایی که عضو یک اتحادیه اقتصادی هستند، تمایل کمتری برای تجارت با کشورهای دیگر را (در منطقه) دارند. 2- اگر کشورهای واردکننده و صادرکننده منطقه، عضو بلوک اقتصادی فرضی شوند، تجارت بین کشورهای منطقه کاهش مییابد که این موضوع بهطور اساسی به مفهوم عدم کارایی تشکیل یک بلوک اقتصادی در منطقه مورد بررسی است.
مهدی تقوی؛ نیلوفر حسین تاش
دوره 11، شماره 42 ، مهر 1390، ، صفحه 187-212
محمدرضا سعدی
دوره 11، شماره 40 ، فروردین 1390، ، صفحه 49-69
چکیده
ادغام اقتصادی در سالهای اخیر به عنوان یک پدیده اجتنابناپذیر مطرح بوده است. یکی از مهمترین کانالهای این ادغام، افزایش تجارت بین کشورهای عضو یک اتحادیه اقتصادی یا همجوار میباشد. در صورت تحقق این امر، کشورهای شریک میتوانند ادوار تجاری مشابه هم داشته باشند. ادوار تجاری در اقتصادهای بازاری از آغاز انقلاب صنعتی چالش برانگیز ...
بیشتر
ادغام اقتصادی در سالهای اخیر به عنوان یک پدیده اجتنابناپذیر مطرح بوده است. یکی از مهمترین کانالهای این ادغام، افزایش تجارت بین کشورهای عضو یک اتحادیه اقتصادی یا همجوار میباشد. در صورت تحقق این امر، کشورهای شریک میتوانند ادوار تجاری مشابه هم داشته باشند. ادوار تجاری در اقتصادهای بازاری از آغاز انقلاب صنعتی چالش برانگیز بودهاند. سیر صعودی (رونق و بهبودی) استاندارد زندگی در کشورهای سرمایهداری همواره با دورههای بیکاری بالا، نرخ رشد آرام و کاهش در رفاه مردم (کسادی و رکود) همراه بوده است. این مساله ممکن است در مسیر صعودی، ناشی از شوک فنآوری و یا در مسیر نزولی، ناشی از بحران در اقتصاد شریک عمده تجاری بوده باشد. بنابراین، با توجه به اهمیت موضوع، در این مقاله همزمانی ادوار تجاری بین سه کشور ایران،ترکیه و پاکستان را بررسی کردهایم. در این بررسی از روش لیمر استفاده کرده وضمن پرداختن به نکات مهم رابطه تجاری در چارچوب مدل جاذبه ونتایج مربوط به آن، به این نتیجه رسیدهایم که همزمانی بین ادوار سه کشور مثبت ولی ضعیف است.
سید کمیل طیبی؛ محمد واعظ برزانی؛ سیمین اکبری دهباغی
دوره 9، شماره 32 ، فروردین 1388، ، صفحه 119-145
چکیده
هدف این مطالعه بررسی تأثیر تشکیل یک پیمان تجاری منطقهای شامل ایران و کشورهای خاورمیانه برگسترش روابط تجاری وهمگرایی درآمدی این کشورها است. بدین منظور از یک مدل جاذبه تجاری که امکان برآورد جریانهای تجاری دو جانبه را با بکارگیری عوامل تأثیرگذار اقتصادی و غیراقتصادی هر جفت شریک تجاری؛ از قبیل ویژگیهای ساختار اقتصادی، سطوح روابط ...
بیشتر
هدف این مطالعه بررسی تأثیر تشکیل یک پیمان تجاری منطقهای شامل ایران و کشورهای خاورمیانه برگسترش روابط تجاری وهمگرایی درآمدی این کشورها است. بدین منظور از یک مدل جاذبه تجاری که امکان برآورد جریانهای تجاری دو جانبه را با بکارگیری عوامل تأثیرگذار اقتصادی و غیراقتصادی هر جفت شریک تجاری؛ از قبیل ویژگیهای ساختار اقتصادی، سطوح روابط سیاسی و مراودات فرهنگی، دین، خط و زبان، شاخص توسعه انسانی، فاصله جغرافیایی و همچنین عامل یکپارچگی کشورهای مورد نظر در قالب یک اتحادیه منطقهای را فراهم میآورد، استفاده شده است. از آنجایی که در این مطالعه از دادههای اقتصادی دوازده کشور شریک تجاری ایران[1] در دوره زمانی 1993تا 2003 استفاده شده است، برآورد مدل به روش دادههای تابلویی صورتگرفتهاست. نتایج برآوردی نشان میدهند که یکپارچگی اقتصادی در بین کشورهای مورد بررسی میتواند حجم جریانهای تجاری دوجانبه آنها را افزایش دهد، اما همگرایی درآمدی میان آنها را به دنبال ندارد. [1]. امارات متحده عربی، اردن، بحرین، ترکیه، عربستان، کویت، عمان، سوریه، لبنان، مصر، قبرس، یمن.